من از تو دوری نتوانم
چراغ صبح تابانم
جادوی تو شده ام
ای عزیزتر از جانم
#ماهش
آفتابست و زمستان بهاری شده است
دل من باز برای تو هوایی شده است
من نمی دانم چه کنم با این دل خون
روزها می گذرد و جانم چه طاغی شده است
#ماهش
حاضرم ار برای تو، دست کشیدن از خدا
چون تویی آن مراد دل، دل نشود ز تو جدا
من هوس تو دارم و من عطشت نیز هم
نامه ی من به تو رسد؟ تا شنوی ز من صدا؟
دست نمی کشم ز تو، گر چه شوم خاک درت
هر چه جداترم کنی، می شوم بیشتر گدا
گویی جدایی و خیال تو، مرا خوش ترست
تا که فرستم از دور برایت صد ندا
تاب و توان من تویی، حشمت و جاه من تویی
دور نمی شوم ز تو، ای که شوم برت فدا
#ماهش
عاشقی کار دله
کندن از اون چه مشکله
خاک سیهت می کند
فرجامش بی حاصله
#ماهش