باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

عزیزتر از جان

من از تو دوری نتوانم

چراغ صبح تابانم

جادوی تو شده ام

ای عزیزتر از جانم


#ماهش

آفتابست و زمستان بهاری شده است
دل من باز برای تو هوایی شده است
من نمی دانم چه کنم با این دل خون
روزها می گذرد و جانم چه طاغی شده است

#ماهش

حاضرم ار برای تو، دست کشیدن از خدا
چون تویی آن مراد دل، دل نشود ز تو جدا
من هوس تو دارم و من عطشت نیز هم
نامه ی من به تو رسد؟ تا شنوی ز من صدا؟
دست نمی کشم ز تو، گر چه شوم خاک درت
هر چه جداترم کنی، می شوم بیشتر گدا
گویی جدایی و خیال تو، مرا خوش ترست
تا که فرستم از دور برایت صد ندا
تاب و توان من تویی، حشمت و جاه من تویی
دور نمی شوم ز تو، ای که شوم برت فدا 

#ماهش

عاشقی کار دله
کندن از اون چه مشکله
خاک سیهت می کند
فرجامش بی حاصله

#ماهش