باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

کینه ی خوب

الان که نگاه می کنم می بینم کینه به دل گرفتن از بعضی آدم ها باعث شده از خطرشون دور بمونم اگر می بخشیدمشون باز می رفتم سمتشون  و اون ها معلوم نیست چه بلاهایی سرم می آوردن!؟

اون روز خانمه روی خط رادیو صحبت می کرد می گفت همسرم رو بخشیدم بهش فرصت دوباره دادم ولی اون بهم بازم دروغ گفت و بدی کرد یا خواهرش همین طور، کارشناس رادیو گفت شما فکر می کنید قهرمانید و باید همه رو نجات بدید، هی فکر می کنید باید فرصت دوباره به آدم ها بدید! گفت اینا خواب و خیاله!؟

فال گرفتم واسه عشق

واسه عشق سابق فال گرفتم این اومد:


اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش

حریف خانه و گرمابه و گلستان باش


شکنج زلف پریشان به دست باد مده

مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش


گرت هواست که با خضر همنشین باشی

نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش


زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست

بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش


طریق خدمت و آیین بندگی کردن

خدای را که رها کن به ما و سلطان باش


دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار

و از آن که با دل ما کرده‌ای پشیمان باش


تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو

خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش


کمال دلبری و حسن در نظربازیست

به شیوه نظر از نادران دوران باش


خموش حافظ و از جور یار ناله مکن

تو را که گفت که در روی خوب حیران باش


استنباط من این هست که عشق می خواد من رو از خدا دور کنه و من بنده ی خوبی نیستم باید با خدا انس بگیرم و از چشم آدم ها دور باشم، این غزل خیلی وقتا برام اومده هر موقع که در بندگی شل شدم و گرم دنیا شدم، حالا عشق بوده یا درس بوده یا کار بوده یا چیز دیگه!؟

پی نوشت: تعبیرش رو در سایتا نگاه کردم چقدر با استنباط من فرق داره؟! یعنی باید با معشوقم رفیق شفیق بشم؟!

تعبیر تاروت رنگی: چنانچه می خواهی در زندگی خود به مقام و منزلتی ویژه برسی باید در رفتارت با مردم تجدید نظر کنی. در دوستیهایت وفادار و صادق باش و در مورد دوستانت با محبت و احترام رفتار کن. صداقت لازمه رفاقت است و دوست خوب کیمیا. اکنون که به لطف خدا در میان مردم از جایگاه ویژه برخوردار شده ای، مواظب موقعیت خود باش.

تعبیر ستاره: حافظ در این غزل به پند و نصیحت روی آورده است. او می‌گوید: بهتر است کمی هم به اعمال و رفتار خود دقت کنی و غرور و تکبر را از وجودت خالی کنی. در دوستی، صدیق و صمیمی باش زیرا در زندگی به دوستان مخلص نیاز است. بیهوده از سختی‌های روزگار در گله و شکایت نباش زیرا پایان هر سختی، خوشی و شادمانی است. برای حرف و کاری که می‌کنی دلیلی محکم و منطقی داشته باش. همه سخن‌ها قابل شنیدن نیستند، سعی کن آزادتر فکر کنی و تصمیم بگیری.


خواب فوتبالی

دیشب خواب کریس رونالدو رو دیدم!

بازی فوتبال بود!

بین النصر و یه تیم سفید و آبی!

رونالدو تو تیم سفید و آبی بود!

بعد هی می خواست گل بزنه نمیشد!

منم که نمی دونم تماشاچی بودم یا چی!؟

بازی پر هیجانی بود!


قبلی رونالدو هم توی یه هتل لوکس بودم!

نمی دونم دبی بود کجا بود!؟


اصلا نمی دونم چرا این خواب رو دیدم!

من طرفدارش نیستم!

بهشم فکر نکردم!

دیشب که فکرم پیش فقر بود!

برعکس جاهای پولداری رو دیدم!؟


هنوزم فکر کنم مردا رو بیشتر از زن ها دوست دارم!

اون حس انزجارم هم از اینه که دیگه رابطه ی نزدیک باهاشون نگیرم!

دوری و دوستی!؟

ضرب المثلی که من از بچگیم بهش عمل کردم!

بهتره آرامش دارم!

عاشق عشق

دیروز یه متن در شبکه های اجتماعی دیدم خیلی جالب بود انگار از یک جایی به بعد باید عاشق خود عشق باشی، عاشق اون حس تو قلبت و اگه این طور باشی همیشه حس خوب داری و در بند این نیستی که از عشقت دوری یا داریش!؟

خیلی حس خوبی دارم عاشق عشق بودن همین مرا بس است!؟

 متن این بود:


بدایت عشق به کمال، عاشق را آن باشد که معشوق را فراموش کند که عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد؟ مقصود وی عشق است و حیات وی از عشق باشد، و بی عشق او را مرگ باشد. در این حالت وقت باشد که خود را نیز فراموش کند که عاشق وقت باشد که از عشق چندان غصه و درد و حسرت بیند که نه در بند وصال باشد، و نه غم هجران خورد زیرا که نه ازوصال او را شادی آید ونه از فراق او را رنج و غم نماید. همۀ خود را به عشق داده باشد

چون از تو بجز عشق نجویم بجهان
    هجران و وصال تو مرا شد یکسان

بی عشق تو بودنم ندارد سامان
    خواهی تو وصال جوی خواهی هجران


#عین‌القضات_همدانی