باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

روزنوشت جنجالی

امروز همه ش حواسم به اخبار بود!

حواشی رو با هیجان دنبال کردم!

واقعا چرا دو طرف حرفاشون با هم نمی خونه؟!

به نظر من که دو طرف دروغ می گویند!

یادش بخیر دبیرستان بودیم وقتی آمریکا حمله کرد به عراق!

صدام رو که گرفته بودن نشون میداد شکل خود صدام نبود!

معلم ریاضیمون یه آقایی بود می گفت صدام تو زیرزمین کاخ سفیده!

الان دارم پی می برم به حرفاش!

************

امروز سعی کردم مایعات گرم بخورم!

چون گلوم می سوخت!

الحمدلله بهترم!

نودل مرغم خوردم!

توش هویجم ریز کردم!

خوشمزه شده بود!

***********

چند روز بود سمت راست گردنم درد می کرد!

امروز از اون قرصا که برای باز شدن ماهیچه های کمرم گرفته بودم خوردم!

باز شد!

ای کاش زودتر خورده بودم!

البته گرفتگیش جزئی بود!

***********

مشهد از دیروز بارونیه!

مامانم و خواهرم دیروز رفتن پیش خاله هام!

دیشب تو بارونا ترسیدن برگردن!

امروزم قرار بود بیان خونه هنوز نیومدن!

بهشون خوش می گذره!؟

نمی دونم چرا حرفاشون تموم نمیشه؟!

دلم یه چیز خوشمزه میخواد!؟

دلم یه چیز خوشمزه میخواد!؟

چای و نون پنیر خوردما!

ولی شکموییم گل کرده!

دیشب یه خواب عجیب و غریب دیدم!

پروژه های مهندسی بود!

مهندسی مکانیک!

باید می رفتی قطعه می گرفتی سرهم می کردی!

یه رغیبم داشتم!

به یه خانمی باید تحویل می دادیم!

آخرش خواب دیدم لاغر شدم!

خیلی خوب بود!

این چرت و پرت ها رو نوشتم تا بگم روزای خوبم چه جوریه!

روز تعطیل خوبی داشته باشید!


بعد نوشت: یه بستنی یخی خوردم و کلی آهنگ بی کلام گوش دادم!