امشب در دل شوری دارم
امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم
باشد رازی با ستارگانم
با ماه و پروین سخنی گویم
از روی مه تو اثری جویم
جان یابم زین شب ها
می کاهم از غم ها
ماه و زهره را به طرب آرم
از خود بی خبرم
زشعف خوانم نغمه ای بر لب ها
می کاهم از غم ها
این آهنگ را خیلی دوست دارم!
امشب شور تو در سر دارم!
ای کاش واقعا بت من بودی!
نمی دانم چرا تو را یک جور دیگر دوست دارم!؟
خیلی برایم عجیب است!؟
داستان خیلی عجیب شده است!؟
هی ای کاش واقعا از دل و جان دوستت داشتم!؟
عشق خیالی من، من واقعا متاسفم که دارم این کارها را با تو می کنم!؟
اما حالم عوض می شود!
یک حالی می آید، یک حالی می رود!؟
مست می شوم، هوشیار می شوم!؟
شرمنده واسه همه چی!؟
مرسی
از یاد آوری این آهنگ
خواننده اش مرضیه بود
الان با نوشته هایت زمزمه کردم حتی اونجائی که اوج می گیرد را اوج گرفتم
سلام
خواهش می کنم من با صدای آقای محمد اصفهانی خیلی گوشش می کردم
سلام
از این آهنگ من خاطره خوبی دارم
زمانی که تازه شروع به یادگیری ویلن کردم این آهنگ اولین آهنگ بود که استادم بهم داد و یاد گرفتم
مرسی که با این پستتون این خاطره برام زنده کردید
سلام
خواهش می کنم خوشحالم