باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

عقل و منطق و عشق

در راه عشق باید عقل و منطق را کنار گذاشت البته عده ای معتقد هستند منظور عقل معاش هست عقل حسابگر، وگرنه به کلی نمی شود عقل و منطق را کنار گذاشت.

کتاب های عرفانی مدام به خلوت و گوشه نشینی تاکید می کنند و پرهیز از آبادانی دنیا و تن، در این صورت دوستانی که در عرفان به دنبال راه حل برای مشکلات جامعه و توسعه کشور هستند قاعدتا نمی تونند راه حلی بیابند!

در ضمن همین عقل معاش مگر پایه ی توسعه و سرمایه گرایی نیست!؟ چگونه می توان عقل معاش و عرفان را در کنار هم جمع کرد؟!

در واقع می شود گفت اروپاییان هم از دین مسیحیت فاصله گرفتند و فلسفه ورزی کردند تا توانستند بنیان عصر مدرن را بسازند البته که تمام آن فیلسوف ها ایمان مسیحی داشتند.

من فکر می کنم هنوز سوال مشخص نیست هنوز جایگاه های هر شخص و نظراتش به نسبت موقعیتش مشخص نیست یعنی دقیقا چه می خواهیم و به دنبال چه هستیم؟!

اینکه در عشق و عرفان به دنبال ایدئولوژی بگردیم کاری بیهوده است یک بار ایدئولوژی بر مبنای فقه اسلامی شیعه امتحانش را پس داد این کارها خطرناک است. من فقط همین را می دانم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد