من سعی کردم صادق باشم البته در جاهایی نبودم!
به نظرم در چنین جامعه ای صادق بودن ابلهانه است!؟
اما این ریسک را کردم!
تا ببینم چه نتیجه ای می دهد!؟
به نظر من هر چه عقایدت و جزئیات زندگیت پنهان تر باشد بیشتر امنیت داری!؟
متاسفم که دنیا این قدر برایم تیره و تار است اما برای من این طور است!؟
بدبینی کمکم می کند دیگر ضربه نخورم البته که فرصت های جدید را از دست می دهم اما برای من ضربه نخوردن اولویت دارد!
همین ها را که گفتم خودش ریسک است اگر کسی در این موارد چیزی در موردم بداند می آید و برایم نقشه ی شوم می کشد!
اما من باز ریسک کردم!
چون باید حرف می زدم!
مالیخولیا دست از سرم بر نمی دارد!
من خیلی ترس دارم!
در عمق وجودم!
زندگی در ترس سخته.