حتما انیمیشن های ژاپنی رو دیدید هیولاهایی توش هست که زبان های بلند دارند یا چند تا دست دارند یا دندون های تیز دارند و از این چیزا!
همیشه می گفتم اینا این شکل ها رو از کجا میارن؟! وقتی با روانشناسی و روانکاوی آشنا شدم فهمیدم هنرمندان ارتباط خاصی با ناخودآگاهشون دارند برای همین این طور تمثیل ها می توانند درست کنند!
اما حالا در خودم که عمیق تر شدم دیدم که منم این هیولاها را دارم منتها تغییر چهره داده بودند این طور واضح در ذهن من نبودند خودشون رو موجه نشون می دادند وقتی عمیق تر میشی می بینی هیولایند واقعا چه کار خوبی کرده بودم از نوجوونی حرف کم می زدم!
واقعا وا رفتم وقتی می بینم این قدر بدی درونم هست و من خبر نداشتم و تازه بدی ها رو خوبی و درست می دونستم!؟ خیلی ضایع هست خیلی!؟ البته یه بخشیش فرهنگ خانوادگیه، وقتی بچه ای از بزرگ ترها یاد می گیری!؟
می دونم هنوز خیلی چیزها اون ته تو تاریکی درون هست چیزهایی که شاید نسل ها دفن شده اند یا تغییر شکل پیدا کردند و من جرئت و توان شیرجه ی عمیق تر رو ندارم!؟
از بزدلی خودم بدم میاد اما روبرو شدن با واقعیت خیلی کار سختی هست! تو همیشه خودت رو خوب می دونستی، فکر می کردی حق با خودته، خیلی خوب می فهمی اما الان همه ش رفته زیر سوال! همه ش!؟
اوائل ادم هرچی میخونه تو خودش میبینه اگه اذیتت کرد ادامه نده
باوشه مرسی
یه جایی خوندم به این حالی که شما درباره اش نوشتین میگن یکپارچه دیدن خود. یعنی خودتو تاریک و روشن ببینی. یعنی بدیا و خوبیات در کنار هم. همین باعث میشه پذیرش خاکستری بودن بقیه هم برات راحت تر بشه. یجورایی معیارهای سختگیرانه آدم واسه کامل و روشن بودن خودش و دیگران که مایه عذاب بودن، حک و اصلاح میشن و ....
تو این باده هم شراب ناب هست هم ناخالصیا و دُرد و لِردش.
خلاصه که ماهش جان چه اسم قشنگی داره وبلاگت باده دل.
آره تو پورسه ی رشد فردیتم


مرسی بابت توضیحاتی که دادی
هی وضع بدیه اما خوب تهش انگار خوبه
من خیلی سختگیرم