باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

یک نقطه قوت

بچه که بودم توی تلویزیون هنرمندان باسابقه و صاحب سبک رو نشون می داد که خیلی مردمی بودند و به بقیه ی مردم فخر نمی فروختند و خودشون رو بالاتر از مردم نمی دونستند من هم از این اخلاقشون خوشم اومد و سعی کردم توی زندگی خوی مهربان  و قروتن داشته باشم!

در خانواده مادری این جوری نبود که بخوان از عمد خودشون رو بالاتر از بقیه نشون بدند اما ناخودآگاه گاهی یه رفتارهایی داشتند که نشون می داد خودشون قبول دارن برتری دارن البته شاید منم همین طور باشم چون کلا از بچگیم حس می کردم با بقیه ی آدم ها فرق دارم و این تفاوت هم برام دلچسب بود تا اینکه توی سنی به این نتیجه رسیدم معمولی باشم که البته هر کارم کردم نشد!

بگذریم اگر واقعا بتونی علی رقم تفاوت و برتری که داری به اون هایی که ازت پایین ترند فخر نفروشی و دچار عجب و غرور نشی این یک نقطه ی قوت تو زندگیت به حساب میاد و آدم فروتن کلا دلچسب تره البته فروتن واقعی نه کسی که از سر غرور، فروتنی رو انتخاب می کنه!

هیولای درون

حتما انیمیشن های ژاپنی رو دیدید هیولاهایی توش هست که زبان های بلند دارند یا چند تا دست دارند یا دندون های تیز دارند و از این چیزا!

همیشه می گفتم اینا این شکل ها رو از کجا میارن؟! وقتی با روانشناسی و روانکاوی آشنا شدم فهمیدم هنرمندان ارتباط خاصی با ناخودآگاهشون دارند برای همین این طور تمثیل ها می توانند درست کنند!

اما حالا در خودم که عمیق تر شدم دیدم که منم این هیولاها را دارم منتها تغییر چهره داده بودند این طور واضح در ذهن من نبودند خودشون رو موجه نشون می دادند وقتی عمیق تر میشی می بینی هیولایند واقعا چه کار خوبی کرده بودم از نوجوونی حرف کم می زدم!

واقعا وا رفتم وقتی می بینم این قدر بدی درونم هست و من خبر نداشتم و تازه بدی ها رو خوبی و درست می دونستم!؟ خیلی ضایع هست خیلی!؟ البته یه بخشیش فرهنگ خانوادگیه، وقتی بچه ای  از بزرگ ترها یاد می گیری!؟

می دونم هنوز خیلی چیزها اون ته تو تاریکی درون هست چیزهایی که شاید نسل ها دفن شده اند یا تغییر شکل پیدا کردند و من جرئت و توان شیرجه ی عمیق تر رو ندارم!؟

از بزدلی خودم بدم میاد اما روبرو شدن با واقعیت خیلی کار سختی هست! تو همیشه خودت رو خوب می دونستی، فکر می کردی حق با خودته، خیلی خوب می فهمی اما الان همه ش رفته زیر سوال! همه ش!؟

مردی به نام اتو

امروز داشتم تو شبکه های ماهواره می گشتم دیدم یه فیلم با بازی تام هنگس داره پخش میشه خواهرای من خیلی این بازیگر آمریکایی رو دوست دارند!

خلاصه یه کم که نگاه کردم فهمیدم ورژن آمریکایی فیلم مردی به نام اوه است که اصالتا سوئدی هست اسم فیلم مردی به نام اتو بود، رمانشم خیلی قشنگه من خوندمش، دوسش داشتم!

جالبیش اینجاست اوه یا اتو که من موقع خوندن داستان تصور کردم و هنوز یادمه، شکل بازیگر فیلم هاش نبود، من نمی دونم یه حس خاصی به اوه دارم شاید عاشقش میشدم شاید بابام بود!

خلاصه که امروز روز بازیگره و این فیلم هم که تا آخرش ندیدم چون که خیلی فضای سردی داشت بهانه ای شد که این روز رو به بازیگرها و تمام هنرمندهای سینما و تلویزیون تبریک بگم، بچگی و نوجوونی ام با شخصیت هایی که شما خلق کردید گذشت اما دیگه بزرگ شدم و از اون فضا فاصله گرفتم!

حال خوب به ما نیومده!؟

اومدم یه کم تخیل کردم که دلم باز بشه خبر رسید آقای کیومرث پوراحمد خودکشی کردند!؟ اگه بگم خیلی دوسشون داشتم که دروغه اما برام محترم بودند مقداری از خاطرات بچگیم با ساخته های ایشون گره خورده!؟

انگار حال خوب به ما نیومده همیشه باید مچاله باشیم!؟ خیلی وحشتناکه یه آدم اون طور شاد که اهل فکر کردن و توجه به موضوعات مختلف بوده یک دفعه خودکشی کنه!؟ یاد اون بازیگر آمریکایی افتادم اسمش همیشه یادم میره رابین ویلیامز بود؟! با اونم کلی خاطره داشتم اونم آدم باورش نمیشد خودکشی کنه!؟


چه دنیای تلخی شده!؟

هی آقای عاشق تو خودکشی نکنی!؟

الان دیگه آدم می ترسه حرف بزنه که یه نفر ظاهرش خوبه درونی داغونه میره خودکشی می کنه!؟ اونم مردا فاجعه ان تو خودکشی!؟