باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

عاشق عشق

دیروز یه متن در شبکه های اجتماعی دیدم خیلی جالب بود انگار از یک جایی به بعد باید عاشق خود عشق باشی، عاشق اون حس تو قلبت و اگه این طور باشی همیشه حس خوب داری و در بند این نیستی که از عشقت دوری یا داریش!؟

خیلی حس خوبی دارم عاشق عشق بودن همین مرا بس است!؟

 متن این بود:


بدایت عشق به کمال، عاشق را آن باشد که معشوق را فراموش کند که عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد؟ مقصود وی عشق است و حیات وی از عشق باشد، و بی عشق او را مرگ باشد. در این حالت وقت باشد که خود را نیز فراموش کند که عاشق وقت باشد که از عشق چندان غصه و درد و حسرت بیند که نه در بند وصال باشد، و نه غم هجران خورد زیرا که نه ازوصال او را شادی آید ونه از فراق او را رنج و غم نماید. همۀ خود را به عشق داده باشد

چون از تو بجز عشق نجویم بجهان
    هجران و وصال تو مرا شد یکسان

بی عشق تو بودنم ندارد سامان
    خواهی تو وصال جوی خواهی هجران


#عین‌القضات_همدانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.