باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

نامه ای به یک دوست

من خسته ام، عقلم را از دست داده ام، این را وقعا می گویم، موقعی که عقلم مثل آدم معمولی بود به یاد دارم با الان مقایسه می کنم خودم می فهمم تغییر کردم، عشق و دوست داشتن در من مرده است، نمی توانی بفهمی در چه دنیایی زندگی می کنم!؟

مرا رها کن، زندگی خودت را بکن، چرا می خواهی برای خودت مشکل بیافرینی؟! 

این را به هم هر کسی می خواهد به من نزدیک شود می گویم، من دیگر به کسی نزدیک نمی شوم، اعتماد ندارم، نمی دانید در چه زندگی جهنمی هستم، در ذهن من جهنم است، اگر این طور نبود از همه فاصله نمی گرفتم!؟

خسته ام، خسته، بگذارید به حال خودم باشم!؟ ممنون!؟

نظرات 3 + ارسال نظر
گیل‌پیشی سه‌شنبه 11 مهر 1402 ساعت 18:47 http://Www.temmuz.blogsky.com

سمیرا سه‌شنبه 11 مهر 1402 ساعت 00:23

مگه دست خودته خسته باشی عزیزم، باید سرحال باشی



محیا دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت 15:08

مشاوره میری فکر نکن دل ات پژمرده آدمش بیاد دوباره شکوفه میزنی
دلم برات تنگ شده بودا

مرسی مهربونم
نه مشاوره نمیرم دیگه ازشون ناامید شدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد