باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

از خودم بدم اومده!

از موقعی که نوشته ی قبلی در مورد مرده ها رو نوشتم از خودم بدم اومده، آخه من به این آدم ها وقتی زنده بودند حس بد داشتم!؟ نمی دونم چرا!؟ من حس هام اغلب اشتباهه، وقتی این آدم ها رو شناختم به نظرم استحقاق تحسین داشتند اما چرا من حس اولیه م وقتی می بینمشون بده؟!

گفتم اعتراف کنم شما بدونید من کاملا اون جوری که خودم رو نشون میدم نیستم، من بیشتر بعد خوب ماجرا رو نشون میدم اما درونم پر چیزهای بدی هست که نمی دونم چرا هست!؟ نمی دونم از کجا اومده یا میاد!؟

نظرات 4 + ارسال نظر
گیل‌پیشی سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 00:35 http://Www.temmuz.blogsky.com

ماهش جون به سرکار رفتن تمرکز کن.
سایه چیست؟

صفت های پنهان ماست
کتاب نیمه ی تاریک وجود رو بخون

محیا دوشنبه 17 مهر 1402 ساعت 19:32

گاهی بگرخی خوبه

محیا دوشنبه 17 مهر 1402 ساعت 19:16

اره مواظب کلامت باش

وای گرخیدم از اخمت

محیا دوشنبه 17 مهر 1402 ساعت 19:02

سرزتش ممنوع

عه سرزنش کردم خودمو؟!
حواسم نبود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.