باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

به خاطر خودم!

خوب من فکرامو کردم، یادم افتاد من به خاطر خودم نباید با زبان به بقیه آزار برسونم!؟ یادم افتاد به خاطر خودم شروع به عشق ورزیدن کرده بودم!؟ یادم افتاد نباید از بقیه توقعی داشته باشم!؟ منتها نمی دونم سیستم ایگو چه شکلی هست که کاری انجام میدی خود به خود توقع داره از اون طرف بازخورد مثبت بگیره!؟ یه بخش خشمم به خاطر همینه هر کار می کنم آدما باهام خوب بشند،  نمیشند؟! شاید من هنوز کودکم و می خوام مثل بچگیم باهام مهربون باشند!؟ شاید واقعا همینه من یه بچه ی خوشگل بودم بچه های خوشگلم همه دوسشون دارن اما وقتی یه کم بزرگتر شدم بازیگوشی می کردم و رفتار همه باهام عوض شد دیگه هیشکی دوستم نداشت!؟ اینا از بچگی توم مونده!؟ باورهای کودکانه؟!

نظرات 2 + ارسال نظر
رامین یکشنبه 23 مهر 1402 ساعت 16:58

یروز سمیرا گذاشتید، یکروز ستاره

رامین یکشنبه 23 مهر 1402 ساعت 16:27

چرا هر دفعه یک اسم میزارید

خخخخخخ از اول اسمم ماهش بود از همه اسما قشنگ تره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.