باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

صبر بر احساسات

آقای مونپارس میگن که اینا همه ش احساسات هست می دونید من تا ظهر این طورم ظهر که میشه یه هورمونی ترشح میشه که حالم خوب میشه!

شاید دیگه نباید به خودم گیر بدم و همه ش فکر کنم کارم خطاست و همه ش فکر نکنم که حالا که اتفاق بدی افتاده حتما گناه کردم و دارم مجازات میشم و اینا چوب خداست!

متاسفانه من یه اخلاقی دارم که وقتی خیالم خوشه و می خوام با تمام وجود از زندگی لذت ببرم دچار عذاب وجدان میشم و فکر می کنم یه چیزی درست نیست که داره این قدر بهم خوش می گذره!؟

می بینید از بچگی چطور به ما القا کردند که وقت تنهایی عذاب وجدان داریم وقت لذت عذاب وجدان داریم وقت غم عذاب وجدان داریم و همه ش فکر می کنیم بد هستیم و خطایی ازمون سر زده داریم تنبیه میشیم!

فکر می کنم باید صبر کنم تا منشا این عذاب وجدان ها در من پیدا بشه، بیشتر به صداهای درون سرم گوش بدم و ببینم از کجا میان!؟


بعدنوشت: الان پر احساس خوبم، آرامش، شادی، آزادی، لم دادم روی مبل ولی فکر می کنم دارم کار بدی می کنم دارم وقتم رو هدر میدم، ولی باید به خودم بگم خود جان قرار نیست آپولو هوا کنی در لحظه باش از این حست لذت ببر از این هوای بهاری، دیگه بدو بدو بسه!

نظرات 1 + ارسال نظر
میم تهرانی دوشنبه 6 فروردین 1403 ساعت 02:30 http://.....

واقعیت همونه که در چند سطر آخر نوشتی ولاغیر!
به قول معین:
مخور غم گذشته،
گذشته ها گذشته
هرگز به غصه خوردن، گذشته بر نگشته
به فکر آینده باش،
دلشاد و سرزنده باش
به انتظار طلعتِ
خورشید تابنده باش
عمر کمه صفا کن،
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا...
به قطره... اکتفا کن
قسمت تو همین بوده
که بر سرت گذشته
مکن گلایه از فلک
این کار سرنوشته
زندگی شاد است...
غمگینش مکن!

بله مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد