که برد به سوی شاهان ز من گدا پیامی
که منم چاکر تو می دهم تو را سلامی
منم آن گنه گزیده که دلش ز تو رمیده
برسان ز کویت امروز بر من اندکی کلامی
که شوم زنده و خجسته از همه گسسته
شوم از شوق تو دوباره ز همه جدا تمامی
برسان که من ندارم دگر اینجا کار و باری
جز اینکه اندکی آید ز کویت مرا مشامی
لب تشنه ام و گر چه طلبی گزاف دارم
ولی تو را چه باشد که رسانی مرا طعامی؟
همه روز بر ندارم سر ز کویت ای دوست
منم آن که گفته بودی بزنم به سویت گامی
#ماهش
والا دست مریزاد

بلدیا ماشاالله 

چه خوب بود، آفرین 

خیلی ممنونم خجالتم نده


