باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

روان رنجوری

کتاب روانشناسی کارن هورنای رو که می خوندم می گفت اون هایی که عزلت طلب هستند از بچگی فکر می کنند با محبت کردن میشه رفتار دیگران رو تغییر بدن دقیقا مثالش هم اون کشیش تو داستان ویکتور هوگو هست که ژان وال ژان رو متحول کرد دقیقا منم از بچگی تحت تاثیر این داستان بودم!

برای همین دیگه دست از این شیوه برداشتم و حقیقت رو در مورد آدم ها گفتم منتها ایرانیا یه جورین که هر کی بهشون راست بگه رم می کنن برای همین دیگه نمی خوام راستشو بگم!؟ اصلا نمی خوام هیچی بگم برای خودم دردسر درست کنم!؟

حالا برای بعضی از بزرگان هم همین استدلال کارن هورنای رو میشه گفت اما اگر بخوام من که صاحب نظر روانشناسی نیستم در مورد روان آن ها حرف بزنم حرفم رو کسی قبول نمی کنه بنابراین در اون مورد اظهار نظر نمی کنم!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.