باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

پریشانی

نمی دونم اینایی که شعر می نویسند که شب ها پریشان می شوند چگونه هستند!؟

من که هر چقدر هم حالم بد باشه شب ها باید بخوابم شده به زور می خوابم چون که اگر نخوابم دیوونه میشم حالم بد میشه سردرد میشم دستگاه هاضمه ام بهم می ریزه عذاب اون خیلی وحشتناک تره!؟

ولی به جاش صبح که بیدار میشم غصه ام می گیره دست و دلم به هیچ کاری نمیره البته جدیدا بهترم اکثر صبح ها با انرژی بیدار میشم!

خلاصه که در تمام وضعیت ها و حالات من یک آدم استثنایی هستم! خخخخخخ