باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

نفس

من مقداری به خودم فکر کردم دیدم از وقتی مریض شدم دیگر می ترسم به خودم فشار بیاورم و خودم را مجبور کنم کاری را انجام دهم.

الان حالت حسن کچل را دارم نمی خواهم از منطقه ی امنم خارج شوم ولی خوب این جوری پیش برود خیلی بد می شود.

می دانید من زیاد از حد به خودم فشار آورده بودم و سخت گرفته بودم مثلا غذا و آب کم می خوردم، خواب کافی نداشتم، استرس و اضطراب زیادی داشتم و ...

از وقتی بیمار شدم دیگر ول کردم بدنم هر چه بخواهد بهش می دهم برای همین خیلی کاهل شده ام، آن موقع ها شناخت نداشتم که چه نیاز بدن است چه هوای نفس الان بهتر می فهمم این بار با شناخت جلو می روم.

اما انگیزه ندارم هیچ انگیزه ای ندارم گفتم معنای زندگی ام خودم باشم اما نمی شود خودم اگر معنا بودم که افسرده نمی شدم و دنبال معنای زندگی نمی گشتم!؟

ولی باید خودم را نجات دهم بیشتر فکر می کنم و بیشتر جستجو می کنم جوینده یابنده است!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.