باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من پشیمانم اما خسته ام!

من پشیمانم!

گریه می کنم!

اما خسته ام!

اما کاهلم!

به استراحت نیاز داشتم!

بعد از سال ها سوختن!

استراحت هام را کردم!

ولی هنوز خسته ام!

گاهی بانشاطم!

اما مثل قبل نشدم!؟

هنوز در آتشم!

آتش پشتم است!

و هر لحظه امکان دارد دوباره درونش بیفتم!؟

تکان خوردن برایم سخت است!

انگیزه ی مثبت ندارم!

وقتی آفتاب است حالم خوب نیست!؟

تاریک که می شود خوابم می گیرد!؟

روزها همین طور می گذرد!؟

و من کاهل تر می شوم!

می خواهم بخوابم!

شب بخیر!

شروع زندگی

الان اخبار گفت برای ریاست جمهوری باید بالای 35 سال باشی! یعنی من تازه داخل آدم حساب میشم چرا فکر می کنم دیگه زندگیم تموم شده و پیر شدم؟!

چند جا خوندم نویسندگان گفتند زندگیشون تازه بعد از 40 سالگی شروع شده بعد من میگم وای الان نزدیک 40 هستم موهام سفید شده!؟

من انگیزه ی زندگی ندارم البته تازه فهمیدم من ناخودآگاه همه ش دنبال اینم که از زندگی لذت ببرم یعنی هر کاری می کنم لذت اولویتمه و الان دیگه چیزی نیست ازش لذت ببرم برای همین انگیزه ندارم!؟

اینم از من!

انگیزه ی جدید

من فهمیده ام آدمی هستم که بخشی از خود را درون خودم یافته ام و بخشی دیگر را در بیرون از خودم!

یعنی تنهایی و فکر کردن برایم لذتبخش است اما نه برای مدت زمان زیاد بلکه بعد از چند ساعتی نیاز به محرکات بیرونی برای صرف وقت خودم دارم!

تا جایی که فهمیدم غنای درونی متوسطی دارم و با یک انسان فرزانه فاصله ی زیادی دارم!

اما فهمیده ام ما خالق زندگی خودمان هستیم و من فکر می کنم انگیزه ی جدیدی برای ادامه گرفته ام، حال فهمیده ام باید غنای درونی خودم را افزایش دهم و خلاهای درونم را پر کنم!

اما هنوز اول راهم و نمی دانم چگونه باید این کار را بکنم!؟ اگر شما کتابی می شناسید لطفا به من معرفی کنید!؟

ضمن اینکه باید تحقیقاتی بر روی سلامتی انجام دهم و سلامت خودم را بهبود بخشم و به بدنی متعادل برسم، به قول معروف عقل سالم در بدن سالم است!؟

گریه کردن

به نظرتون گریه کردن خوبه یا بده؟

میگن گریه لازم هست و واکنش طبیعی بدن به حزن و ناراحتی هست اما پس چرا بعضی آدم ها اون رو نشانه ی نقطه ضعف یا لوس و ننر بودن می دونند؟!

من الان که تا قسمتی تخلیه شدم فهمیدم که اون نیرویی هایی که بیرون نمی ریزیشون و تخلیه شون نمی کنی اتفاقا بهت قدرت و انگیزه برای زندگی در دنیا و رقابت می دهند اگر درونت خالی باشه مثل یک آدم خنثی میشی نه چندان چیزی شادت می کنه نه چندان چیزی ناراحتت!

خوب این یه طوری نیست؟ دیگه انگار آدمیزاد نیستی ایگو نداری حس نداری و این ها هستند که آدم رو به حرکت در می آورند!؟

شاید بگید این چیزها که بهت انگیزه داده بودند منفی بودند اما نمی دونم چه جوری که چیزای خوب و مثبت بهم انگیزه نمی دهند حتما باید تو سختی و ناراحتی قرار بگیرم شاید بی خیال و تنبلم نمی دونم اما می دونم بیشتر آدم ها هم مثل من هستند حالا به خاطر فرهنگه یا تربیت یا ژنتیکمون، نمی دونم!

نظر شما چیه؟ شما هم بعد از اینکه گریه می کنید سردرد میشید و حتما باید بخوابید البته من خشمگینم میشم همینم وای به حال وقتی که خشم و گریه و ناراحتی با هم رخ بده کلا با احساسات مشکل دارم!؟

کلیپ های انگیزشی

یکی از دوستان دنبال کننده ی وبلاگ خواسته بودند در مورد کلیپ های انگیزشی بنویسم این مطلب اختصاص به این موضوع دارد.

مثل هر چیز دیگر در این زمانه، کلیپ های انگیزشی هم خوب و بد دارد یعنی کلیپی ممکن است همان لحظه که نگاهش می کنید پر ازانگیزه و هیجان و انرژیمان کند اما بعد از چند روز یا چند هفته دوباره به حالت قبل برگردیم اما کلیپی دیگر هست که این قدر انرژی مثبت می دهد و به آدم نکاتی را می گوید که به این نتیجه می رسی هر چند وقت یک بار هر وقت گیر افتادی و کم آوردی نگاهش کنی درست مثل این می ماند که یک مربی کاربلد داری که تو را پشتیبانی می کند.

از طرف دیگر بعضی کلیپ های انگیزشی با مفاهیمی چون قانون جذب یا مطالبی بر طبق کتاب مقدس یا معنویت های مدرن ترکیب شده اند این مطالب نه کاملا نادرست نه کاملا درست است بستگی به ذهن و روح و روان شنونده است که اثر کنند یا نکنند برای من آنچنان اثری ندارند چون من در مورد قوانین کائنات با دید شک و تردید نگاه می کنم و هر چیزی را وارد مغزم نمی کنم یعنی مغزم خودش این کار را نمی کند حتی مطالبی که در کتاب های دینی مدرسه بود هم بخشیش را باور کرده است بخشیش را به کل فراموش کرده است و خوب من این مدل از کلیپ های انگیزشی را نمی پسندم!

در کلیپ های انگیزشی تمرکز روی خود فرد است و بعضی از کلیپ ها طوری حرف می زنند که انگار همین که خودت آماده باشی کل کائنات هم آماده ی این است تو را به هدفت برساند اما این طور نیست مسائلی مثل شانس و اقبال یا قسمت یا اقتصاد یا جنگ یا خیلی چیزهای خارجی دیگر هست که باعث می شود به هدفت نرسی یا برسی اما در کل ما آن بخش که مربوط به خودمان است را انجام می دهیم و امیدواریم کائنات هم همراهییمان کرده ما را به هدفمان برساند.