باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

نابود شدم

نابود شدم!

عشق تو مرا نابود کرد!

دیگر توان ندارم!

دیگر انگیزه ی هیچ کاری را ندارم!

در درونم باتلاقی به وجود آمده است!

من خودم، خودم را با دستان خودم و با زبان خودم نابود کردم!

حال دیگر گریه و شیون چه فایده ای دارد؟!

در یک لحظه خر شدم و خریت کردم!

فکر کردم هر کاری بکنم دیگر اشکال ندارد!

من همه چیز را بهم ریختم!

من مغرور شدم!

من مغرور شدم و به خودم عجب کردم!

پشیمانم اما پشیمانی چه فایده ای دارد؟!

آب رفته به جوی باز نمی گردد!!!

بله باز نمی گردد!!!

از خودم حالم بهم می خورد!

نظرات 4 + ارسال نظر
محیا شنبه 3 تیر 1402 ساعت 13:58

تلاش برای عشق دو طرفه اس مث من نباش یک طرفه تلاش کنی بعد کم بیاری

آره درسته

گیل‌پیشی پنج‌شنبه 1 تیر 1402 ساعت 20:56 http://Www.temmuz.blogsky.com

آره، خودتو سرزنش می‌کنی. و با اون همه استعداد نشستی خونه.

من دیگه مثل گذشته فکرم کار نمی کنه!

گیل‌پیشی پنج‌شنبه 1 تیر 1402 ساعت 13:40 http://Www.temmuz.blogsky.com

با خودت مهربون باش

مگر نامهربانم؟

فاضله پنج‌شنبه 1 تیر 1402 ساعت 10:04 http://1000-va2harf.blogsky.com

من همینطورم

ای داد بیداد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد