بی حوصلگی می تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله یکی از این دلایل ملال است. ما اگر از کاری لذت نبریم و مجبور باشیم انجامش دهیم دچار بی حوصلگی و ملال می شویم!
امروز یک مطلب خواندم که میگفت این به دلیل ضعف اراده است!
ما در دنیایی بوده ایم که هر وقت حوصله یمان سر رفته یا حوصله ی یک کاری را نداشته ایم سراغ گوشی و اینترنت رفته ایم و البته آن هم حالمان را خوب کرده است اما کارهایمان مانده است، بعد دقیقه ی نود به کارهایمان پرداخته ایم و استرس و اضطراب زیادی هم گرفته ایم!
چرا کارهایمان را به تعویق می اندازیم و اهمال کاری می کنیم؟! چون که نمی خواهیم سختی بکشیم یا طعم درد و رنج کاری که مجبوریم انجام دهیم اما دوستش نداریم را بچشیم یا بدبینیم و می گوییم حالا تهش می خواهد چه شود!؟ آخرش به هیچ جایی نمی رسم!؟ به نوعی ترس از شکست داریم و به خاطر ترس از شکست اصلا اقدام نمی کنیم!؟
حال اگر یک آدمی را داشتیم که بهمان روحیه می داد و تشویقمان می کرد آن کارها را انجام می دادیم، درست است؟
پس بیاییم خودمان به خودمان روحیه بدهیم و خودمان، خودمان را تشویق کنیم، خنده دار نیست، به جای سرزنش کردن خود این بار کاری کنیم که دلمان خوش شود، دستی بر سر خود بکشیم و با مهربانی کودک درون خود را محبت نماییم، امتحانش مجانیست!
وای وای این مطلب چه قدر حق بود مخصوصا در مورد گوشی و اینترنت، نصف روز و وقتم دقیقا همین چیزی که پاراگراف سوم نوشتید هدر میره بعد آخر شبی میرم به کارهام برسم می بینیم کلی وقتم گرفته شد و کلی مشکل هست که کاش توی روز حل می کردم و نهایتا نصف شب میرم بخوابم و صبح زود بیدار شم و در نتیجه نه خواب راحت و نه کاری که پیش میره
باید یه فکر حسابی کنم
آره باید یه فکر حسابی بکنیم منم همش پای گوشیم
بیشتر اوقات ما با خودمون مهربون نیستیم
آره ولی باید یاد بگیریم