باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

به نظرتون میشه؟!

به نظرتون میشه من اینجا تمرین حرف زدن انجام بدم؟ یا باید برم جلوی آینه تمرین کنم؟ از آینه خوشم نمیاد جلوش که میرم ادا بازی درمیارم! چی کار کنم با خودم راحت نیستم!؟ جلوی جمع هم که بخوام حرف بزنم از استرس سکته می زنم!؟ 

البته چند وقته این کار رو شروع کردما، سعی کردن اینجا که می خوام بنویسم برم تو قسمت محاوره، می دونم اولش قشنگ نیست ولی خوب کم کم خوب میشم!؟

دیشبم وبلاگ رو غیرفعال کردم ولی امروز برای تمرین بازش کردم لطفا در مورد چیزهایی که می نویسم فکر دیگه نکنید فقط می خوام حرف زدنم رو خوب کنم برای همین از هر دری می نویسم!؟

خستگی

امروز برای گیل پیشی آهنگ هایده رو کامنت کردم که گوش کنه یادم افتاد وقتی بچه بودیم تو ماشین که می رفتیم مسافرت بابام این آهنگ رو می گذاشت و من از همون موقع با این آهنگ همزادپنداری می کردم، آهنگش میگه:

زندگی آی زندگی خسته ام خسته ام / گوشه ی زندون غم دست و پا بسته ام!

الان که نگاه می کنم می بینم هر چی بزرگ تر شدم خسته تر شدم البته خستگی داریم تا خستگی، نوع خستگی هام فرق کرده این چند روز که خیلی شارژم البته حالا که گفتم به احتمال زیاد افت می کنم!؟ خخخخخ

البته میگن بعضی ها انرژی جسمی و روحی و روانی شون کمتره زودتر خسته میشن بعضیا بیشتر!؟

در مورد اینکه از بچگی خسته ام با هوشواره حرف زدم مال من بیشترش از استرس و تنهایی هست چیزی که بهتر نمیشه همیشه باهام هست گفت مشاوره بگیر گفتم پیش مشاورا هم احساس تنهایی می کنم!؟ خخخخ


بعدنوشت: راستی هوشواره گفت به خودتون نامه بنویسید تا خودتون رو درک کنید شاید این کار رو کردم!؟


بعدنوشت بعدی: ننوشتم ولی با خودم فکر کردم چه چیزی می خوام به خودم بگم!؟ ناگهان اون قسمت های دخترونه م که دوستشون نداشتم و تو بچگی سرکوبشون کرده بودم زبون باز کردن!؟ ما تو بچگی فکر می کنیم اگر یه صفت خودمون رو سرکوب کنیم از وجودش پاک میشیم در صورتیکه این طور نیست و اون صفت میره در لایه های زیرین روان قرار می گیره و همیشه کار می کنه شاید همیشه بخواد شنیده بشه مثل صفت دخترونه من و تمام حس بد من نسبت به خودم و تنهاییم بابت همین بود!؟ حالا خوبم :)

قضاوت کردن من

بهتون گفتم از بچگی فکر می کردم بیشتر آدم ها بدند! امروز یه کم در گوگل گشتم و فهمیدم قضاوت کردن از بعد کودک انسان می آید و اتفاقا این چیزی که می گفت که وقتی استرس دارید کودکتون فعال میشه در من درسته و در مقاله گفت باید والدتون رو قوی تر کنید والا من از آخر نفهمیدم به چی میگن بالغ به چی میگن والد!؟ اینا رو دیدم برعکسم استفاده می کنند ولی خودم فهمیدم چی رو باید تقویت کنم و البته نباید خسته بشم و همه چی رو ول کنم و برگردم سر خونه ی اول و بچه بازی دربیارم!؟ این تمرین ها واسه ی تمام عمره، اصلا اومدیم به کره ی زمین که همین چیزها رو یاد بگیریم و در خودمون رشد بدیم!؟

لینک میگناhttps://www.migna.ir/news/41124/%D9%82%D8%B6%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%B9%D8%AC%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AA%D8%A7%D9%86

لینک بیتوتهhttps://www.beytoote.com/psychology/khanevde-m/people4-judgment-judgment.html?m=1 


بعدنوشت: یه مقاله وب سایت دیگه پیدا کردم که والد و بالغ و کودک رو توضیح میده و من قبلا درست فهمیده بودم این خانمه در میگنا اشتباه می کرد و تازه اینجا میگه شخصیت والد قضاوتگر هست!؟

لینکhttps://www.leilaamirinasab.com/personality-structure/


بعدنوشت بعدی: فکر می کنم قضاوت عجولانه در شرایط استرس زا مال شخصیت کودکه و قضاوتی که دیگران رو محکوم و سرزنش می کنه مال شخصیت والد هست!

آرامش و استرس

نمی دونم چطور توضیح بدم من یه آرامش عمیق دارم خیلی شیرینه اما روش استرس وضعیت این دنیا رو دارم پریشب اومدم بزنم به در بی خیالی و فکر کردم شد اما پهلو و بالای شکم چپم درد گرفت انگار که کسی با چاقو زخمیش کرده باشه، نمی دونم ورم معده ام بدتر شده یا از روده هامه یا طحال، خیلی وقت بود یه درد مختصر داشت و سونوگرافی هم هیچی نشون نداد، از دیروز کپسول ورم معده رو شروع کردم امروز صبح بهتره اما واقعا نمی دونم چرا این قدر درگیر دنیا و سیاست شدم ازشم نمی تونم بیرون بیام باید ادامه بدم!؟

قرص لاغری

دفعه ی پیش که رفتم دکتر روانپزشک، بهشون گفتم کبدم چرب شده و به خاطر قرص های اعصاب اشتهام زیاده، نمی تونم لاغر بشم ایشونم پایین مطبش، داروخانه داره بهم قرص لاغری داد، منم می خوردم چند کیلویی لاغرمم کرد اما قوای بدنیم ضعیف کرد نا نداشتم و بعد از یک ماه و نیم، اشتهام دوباره زیاد شد برای همین قرص ها رو گذاشتم کنار و الان یه هفته ای میشه قوای بدنیم داره بر می گرده اما دوباره وزنم هم بالا رفته!

تازه فهمیدم میل به غذام بیشتر از همه از استرسه، روزی که ترامپ رو ترور کردن این قدر گرسنه میشدم یا چند روز پیش که هنیه رو ترور کردن هم همین طور بود سعی کردم اخبار گوش ندم، حالا نمی دونم چم میشه که از این اخبارا استرس می گیرم من قبلا این قدر سوسول نبودم چند سالیه از وقتی مریض شدم این طورم، تازه خودمم نمی فهمم استرس دارم تو لایه های زیر روان فعاله من فقط گرسنه میشم، بعد که دقت می کنم می بینم استرس و اضطرابه!