باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

بی حوصلگی و ملال

بی حوصلگی می تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله یکی از این دلایل ملال است. ما اگر از کاری لذت نبریم و مجبور باشیم انجامش دهیم دچار بی حوصلگی و ملال می شویم!

امروز یک مطلب خواندم که میگفت این به دلیل ضعف اراده است!

ما در دنیایی بوده ایم که هر وقت حوصله یمان سر رفته یا حوصله ی یک کاری را نداشته ایم سراغ گوشی و اینترنت رفته ایم و البته آن هم حالمان را خوب کرده است اما کارهایمان مانده است، بعد دقیقه ی نود به کارهایمان پرداخته ایم و استرس و اضطراب زیادی هم گرفته ایم!

چرا کارهایمان را به تعویق می اندازیم و اهمال کاری می کنیم؟! چون که نمی خواهیم سختی بکشیم یا طعم درد و رنج کاری که مجبوریم انجام دهیم اما دوستش نداریم را بچشیم یا بدبینیم و می گوییم حالا تهش می خواهد چه شود!؟ آخرش به هیچ جایی نمی رسم!؟ به نوعی ترس از شکست داریم و به خاطر ترس از شکست اصلا اقدام نمی کنیم!؟

حال اگر یک آدمی را داشتیم که بهمان روحیه می داد و تشویقمان می کرد آن کارها را انجام می دادیم، درست است؟ 

پس بیاییم خودمان به خودمان روحیه بدهیم و خودمان، خودمان را تشویق کنیم، خنده دار نیست، به جای سرزنش کردن خود این بار کاری کنیم که دلمان خوش شود، دستی بر سر خود بکشیم و با مهربانی کودک درون خود را محبت نماییم، امتحانش مجانیست!

چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد

چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد
از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد

 من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد

به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق
عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد

 چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد

ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد

فاضل نظری

لذت و ملال

ما در عصری زندگی می کنیم که دنبال لذایذ هستیم حتی می خواهیم رشته ای بخوانیم که برایمان لذتبخش باشد یا کاری کنیم که از آن لذت می بریم.

اما مشکلی که پیش می آید این است هر چیز یا هر کس هر چقدر هم لذتبخش باشد بعد از مدتی شاید حتی چند سال تکراری می شود و دیگر آن حس و حال را در انسان به وجود نمی آورد حتی شاید ازش دلزده شویم و حس ملال آور بودن آن چیز به سراغمان بیاید.

شاید اشکال کار من و امثال من همین است که بعد از مدتی از کاری که قبلا دوستش داشتیم زده می شویم و می خواهیم کار دیگری بکنیم در صورتیکه موفقیت در گرو استمرار است.

بزرگان همیشه گفته اند که عادت به لذت و لذتجویی نکنید که دام دنیا می افتید متاسفانه این جملات را در جوانی و نوجوانی فهم نکردم و الان گرفتار شده ام چیزی به اسم لذتجویی در من ریشه دوانده و قوی شده است و الان کندنش و کنار گذاشتنش کار سختی است.


شمس: می پنداری که آن کس که لذت برگیرد حسرت او کم‌تر باشد؟ حقا که حسرت او بیش‌تر باشد زیرا که با این عالم, بیش‌تر خو کرده باشد.