باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

من نمی خوام قضاوت کنم!

من نمی خوام قضاوت کنم اما چی کار کنم؟! به شدت از آدم ها ترسیدم!

نمی دونم چرا از همون بچگی آدم ها بهم بدی می کنن حتی بچه ها!

من بهشون خوبی می کنم اون ها بهم بدی می کنند!

بعد نمی دونم چرا همه توقعات زیاد زیاد از ما دارن!؟

من هر کار بهم گفتن انجام بدم تا حالم خوب بشه رو انجام دادم حتی سعی کردم با آدم ها همدلی کنم و درکشون کنم اما بازم همون اتفاق ها افتاد!

من نمی فهمم چرا این جوریه!؟

ولی دیگه خسته ام!


این وبلاگ رو خوندم و تو گوگل سرچ کردم انگار مشکل خیلی هاست که خوبی می کنن و بدی می بینن، تازه به یه بدی های خودمم پی بردم!

لینکhttp://hbarzegar.blogfa.com/post/322

دلایل خوب برای احساس های بد

دلایل خوب برای احساس های بد، نام یک کتاب روانشناسی است که امروز با آن آشنا شدم، منظورش این است که شاید ما در ناخودآگاه خود دلایل خوبی برای اضطراب، افسردگی، پرخوری، بی حوصلگی و ... داریم!

نسخه ی الکترونیک کتاب را گیر آوردم اما فکر نمی کنم بخوانمش چون که آنچه باید می گرفتم را از روی جلدش گرفتم!

واقعا همین طور است من برای مواجه نشدن با حقیقت احساس های منفی دارم چون نمی خواهم زیر بار حقیقت بروم و بار زندگیم را به دوش بکشم و با مشکلات دست و پنجه نرم کنم، ازشان فرار می کنم و حاصلش این احساسات منفی هست، باید شجاعت لازم در روبرو شدن با سختی ها را پیدا کنم و نترسم از آن چیزهایی که یک عمر ما را با آن ها ترسانده اند!