یک روز خوب!
یک صبح دل انگیز!
هوای گرم بهاری
و پرنده هایی که نغمه سر می دهند!
انسان دیگر از زندگی چه می خواهد؟!
کمی غذا و آب!
یک دوش آب گرم!
یک قلم و نوشتن!
این قدر باید بنویسی تا اندیشه ات بسط پیدا کند!
خیلی مهم است که به آنچه می نویسی خود عمل کرده باشی!
رخوت و خستگی را کنار بگذاری
و به سوی شادمانی و شادابی حرکت کنی!
یک روز می رسد که غم ها می روند و شادی می آید!
آه زندگی زین پس تو را باید زیست!
خواهش ها را کنار گذاشت و فقط زیست!
ما هنوز در نیمه ی راه از راه و زندگی خسته شده ایم؟!
اینکه چرا به اینجا رسیدیم مهم نیست!
مهم این است که زین پس جلوی این رویه ی باطل را خواهیم گرفت!
ما زنده نبودیم!
مردگان متحرک بودیم!؟
جوشش عشق باید در دلمان صورت گیرد!؟
از خدا می طلبم جوشش و کوشش عشقی اندر دل!
آمین