باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

یک روز خوب!

یک روز خوب!

یک صبح دل انگیز!

هوای گرم بهاری

و پرنده هایی که نغمه سر می دهند!

انسان دیگر از زندگی چه می خواهد؟!

کمی غذا و آب!

یک دوش آب گرم!

یک قلم و نوشتن!

این قدر باید بنویسی تا اندیشه ات بسط پیدا کند!

خیلی مهم است که به آنچه می نویسی خود عمل کرده باشی!

رخوت و خستگی را کنار بگذاری

و به سوی شادمانی و شادابی حرکت کنی!

یک روز می رسد که غم ها می روند و شادی می آید!

آه زندگی زین پس تو را باید زیست!

خواهش ها را کنار گذاشت و فقط زیست!

ما هنوز در نیمه ی راه از راه و زندگی خسته شده ایم؟!

اینکه چرا به اینجا رسیدیم مهم نیست!

مهم این است که زین پس جلوی این رویه ی باطل را خواهیم گرفت!

ما زنده نبودیم!

مردگان متحرک بودیم!؟

جوشش عشق باید در دلمان صورت گیرد!؟

از خدا می طلبم جوشش و کوشش عشقی اندر دل!

آمین