باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

حرف های بقیه

بچه که بودم توی یه زمینه هایی خیلی به چشم می اومدم متاسفانه بعضی ها باهام رقابت می کردند یا حسادت می کردند یا حرف در موردم می زدند این چیزا ناراحتم می کرد من نه با هیچ کس رقابت دارم نه حسادت دارم عادتم ندارم در مورد بقیه حرف بزنم کار درستی نیست مگر اینکه شرایط خاص باشه یا ازم بپرسن، بگذریم نمی دونم کی بود بهم گفت برات مهم نباشه چی میگن حتما خیلی براشون مهمی در موردت حرف می زنند بعد دیدم راست میگن چرا من در مورد اونا نمیشینم حرف بزنم؟!

خلاصه که یه عده از آدم ها انگار فقط زندگی می کنند که حاشیه بسازند شاید واقعا می خوان از مسیرت منحرفت کنند نباید به دل گرفت و ناراحت شد خیلی راحت باید گذشت و خوشحال بود که این قدر مهمی براشون!؟ کارهای مهم تری وجود داره خخخخ

داستان آموزنده


هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
یک لاک پشت حسود...  او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت. هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد. سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .

عشق رمانتیک

امروز فهمیدم ریشه ی علاقه ی من به عشق رمانتیک، حسادت هست وقتی دو نفر را می بینی که با هم رابطه ی عاشقانه دارند و حرف عاشقانه بهم می زنند می گویی چرا من چنین رابطه ای نداشته باشم و این حرف از سر حسادت به آن دو نفر است!

برای همین هیچ وقت موفق در عشق نبودم و فکر می کنم برای بیشتر آدم ها هم همین است برای همین عشق هایشان نافرجام می شوند!

من امروز متوجه شدم چند روز است به عشق فکر نمی کنم واقعا انگار عشق رمانتیک تمنای کودک درونم بود و حالا از این جهت بالغ شده ام! خوشحالم که بالاخره دریافتم هیچ کس جز خودم نمی تواند عشقی که برایش انتظار می کشیدم را به من دهد!

آرزوها و حسرت ها

ما گاهی نعمت های دیگری را می بینیم یا برتری های یک نفر را نسبت به خود می بینیم و گاهی یک نفر نعمت ها و یا برتری های خود را به نمایش می گذارد و به ما فخر می فروشد و ما هم دلمان می خواهد آن نعمت و برتری را می داشتیم و اگر قابل کسب باشد تمام تلاش خود را می کنیم که بدستش آوریم و اگر هم غیر قابل دستیابی باشد دچار دفاع های روانی می شویم تا حال خودمان را خوب کنیم یا ممکن است از راه های نادرست مثل حسادت بخواهیم به آنچه او دارد دست یابیم.

اما آنچه من یاد گرفتم و فهمیدم یک قانون در دنیاست اگر کسی مزیتی یا نعمتی یا برتری نسبت به دیگری دارد آن دیگری نیز مزیت و نعمت و برتری نسبت به این شخص دارد و این که ما نمی دانیم خداوند چه نعمتی و برتری از آن شخص گرفته و این نعمت و برتری را به او داده است.

البته که هر کس نعمت و برتری بیشتری بر دیگران داشته باشد مسئولیتش در قبال دیگران و خود و خداوند بیشتر است و این نعمت ها امانتی است از طرف خدا که به او داده شده است و نه می توان فخری فروخت و نه غره به آن ها شد که هر کس دچار این امراض روحی شود سقوط خواهد کرد.

لازم است هر کدام از ما قلبی به آنچه خداوند به ما عطا کرده است راضی باشیم و داشته های خود را ببینیم و شکرگزار آن ها بوده و چشم و حسرت به داشته های دیگران نداشته باشیم و دست از رقابت و رقابت جویی برداریم و زندگیمان را با حسرت خوردن تلخ و تلف نکنیم.

اگر کسی نعمتی را بخواهد باید تلاش کند و از خداوند بخواهد به او هم همانند دیگری این نعمت را بدهد خدا را چه دیدید شاید شما بعد از کشیدن سختی های راه کسب آن نعمت چیزی بیشتر نیز کسب کردید.

خداوند در سوره نسا آیه 32 (ترجمه الهی قمشه ای) می فرماید:

آرزو (و توقّع بیجا) در فضیلت و مزیّتی که خدا به آن بعضی را بر بعضی برتری داده مکنید؛ که هر یک از مرد و زن از آنچه اکتساب کنند بهره‌مند شوند. و هر چه می‌خواهید از فضل خدا درخواست کنید (نه از خلق) که خدا به همه چیز داناست.