باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

روزنوشت حوصله سر رفتگی

حوصله ام سر رفته!

تلویزیون هیچی نداره!

حوصله آهنگم ندارم!

جنگم داره بالا می گیره!

در شبکه های اجتماعی هم خبری نیست!

کتابم حوصله شو ندارم!

دلم می خواد بخوابم روی تخت و زل بزنم به سقف!؟

نمی دونم چرا!؟

خیلی بده این قدر ناتوان باشی!؟

که این همه اتفاقات بیفته اما تو ندونی چه کار کنی!

و چون نمی دونی چه کاری بهتره، هیچ کار نکنی!؟

دیشب خوابای اجق وجق دیدم!

چند تا خواب!

تو یکیش دندونام میفتاد از ریشه آویزون میشد بعد دوباره می زاشتم سر جاش!

لثه هام زخم شده بود جوری که استخونش دیده میشد!؟

خیلی صحنه وحشتناکی بود!

رفتم برم دکتر ولی سر از یه جای دیگه درآوردم!

یه دختر بچه بود با یه اردک!

قبلا هم این دختر رو تو خواب دیده بودم!

بهش سوئیت شرت صورتی داده بودم اون موقع اردکش جوجه بود!

دختره اخمو بود!

شاید شبیه بچگی خودم بود!

ولی فقیر بود!

خیلی خواب افتادن دندون و زخم دهان می بینم فکر کنم به دندونام نمی رسم!

آقای جمهوری اسلامی!

آقای جمهوری اسلامی، مردم تا یه زمانی دندان روی جگر می گذارند اما ناگهان دیگر طاقتشان طاق می شود و ترس هایشان فرو می ریزد و دیگر نمی شود کاری کرد!

از ما گفتن بود، خود دانی!