باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

هوس قیمه و پیتزا

چند وقت پیش یکی از بچه ها در مورد هوس قیمه نوشته بود راستش من اصلا قیمه دوست ندارم البته می خورم اما این جوری نیست هوس کنم ولی ایشون همچین با آب و تاب تعریف می کرد دل من رو آب انداخت، بعد گفت ببخشید حسرت به دلتون کردم، می خواستم بهش بگم آخه قیمه چیه که حسرتش رو بخوریم؟! نگفتم، گفتم شاید زشت باشه، حالا به نظرتون زشت بود می گفتم؟!

حالا اینا رو گفتم چون دیروز روز پیتزا بود عکسای هوس انگیز گذاشته بودند اما من هوس نکردم پیتزاهای حالا خوشمزه نیست قیافه هاشون خیلی خوبه اما مزه ی خاصی ندارند!؟ نمی دونم بچگی ما انگار همه چی خوشمزه تر بود یا ما بچه بودیم دهنمان خوشمزه بود؟! خلاصه که خوردن هم دیگه فاز شاد کن نمیده بهم!؟

چه کسی حال مرا می فهمد؟

چه کسی حال مرا می فهمد؟

توضیحش سخت است!

زبانم در دهانم قفل شده است!

لب هایم بهم دوخته شده اند!

قلمم خشک شده است!

و خودم به خانه میخکوب شده ام!

چه کسی حال مرا می فهمد؟

جز خدایی که در این نزدیکیست هیچ وقت، هیچکس حال مرا فهم نکرد!

و خدا یا چه کنم؟

تو بگو من چه کنم؟

آسمانم ابریست!

آخ آسمانم ...

وای آسمانم ....

خسته ام خسته!

درمانده ام درمانده!

تو دوایی! تو دوا!

تو طبیبی! تو طبیب!

تو حبیبی! تو حبیب!

ای حبیبم!

ای طبیبم!

ای دوای دردم!

بر رهت بنشسته ام تا که علاجم بکنی!

نوش دارو را بفرست!

من سخت به آن محتاجم!