باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

قونیه رفتن

هیچ می دانید رفتن به قونیه برای گرامیداشت مولانا هیچ فرقی با رفتن به کربلا برای زیارت امام حسین ندارد؟!

هر دو یک فعل هستند فقط ظاهرشان عوض شده است، ارادت از ولی خدایی به ولی خدایی دیگر تغییر کرده است، شکل و شمایلش عوض شده است!

این پدیده ها نشان می دهد ایرانی هنوز خواب است و گم در شرطی شدگی های تاریخی!

با تمام وجود زندگی کردن!

این چند روز چند تا چیزی فهمیدم یکی اینکه با تمام وجود زندگی نکردم، یه موقع هایی بوده ولی کوتاه بوده، بیشتر عمرم رو فقط زندگی کردم الانم که کجدار و مریض دارم میرم جلو!

امروز یه دوست جدید پیدا کردم هم اسم خودمه و چند سال ازم بزرگتره، امروز بهم گفت باید برای زندگی به هر نوع و شکل آماده باشیم خیلی حرف گنده ای هست ها اگر به عمقش دقت کنیم!؟ بهش گفتم خودت این قدر قوی هستی گفت نه اما باید بشیم و منم می خوام به جای بهانه آوردن قوی بشم!

یه چیزی هم تو بوستان سعدی خوندم میگه تا چشم داری اشکی بریز و تا دهان داری ذکر بگو و دعا کن و از غفلت هات بخشش بخواه؟! اینم حرف بزرگیه اگر مثلا یه توانایی رو قبلا داشتید الان ندارید اینو خیلی درک می کنید واقعا این چشم من تا کی تواناست؟ این دهان من تا کی می تونه تکلم کنه؟ واقعا سلامتی انسان به مویی بنده و میگه تا قبل چهل به هوا و هوس گذشت دیگه بعد از چهل سالگی این کار رو نکن هوا و هوس رو بذار کنار؟! منم نزدیک چهل سالگی هستم و دارم می بینم بدنم ضعیف تر شده و کم طاقت تر شدم و موهام داره سفید میشه و پوستم اون طراوت سابق رو نداره و خیلی چیزای دیگه؟!

واقعا کائنات بهم گمگ کرد تا این مدت که می خواستم بفهمم با بقیه ی زندگیم می خوام چی کار کنم، به درک این ها برسم واقعا باید سپاسگزار و شکرگزار بود، این قدر هماهنگی در دنیا بی نظیره! شگفت آوره!

باید از خیلی چیزها پاک بشم اولینش همین هوا و هوس هست منم که در نعمتم و همه چیز برام فراهمه خیلی سخت میشه جلوی خودم رو بگیرم اما باید همت کنم، نمیشه که نشه؟!