باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

امشب خوابم نمیبره!

امشب خوابم نمی برد!؟

قرص خواب هم خوردم اما اثر نمی کنه!

دارم کاملا دیوانه می شوم!؟

اما آخر چرا؟!

من هیجانزده شده ام؟

من منیک شده ام؟

چرا حالت های عجیب و غریب به من دست می دهد؟

چقدر آهنگ گوش کنم؟!

دیگر خسته شده ام!

دلم می خواهد بخوابم و دیگر بیدار نشوم؟!

اما برعکس می شود؟!

چرا همیشه برعکس می شود؟!

زندگی من شبیه هر چیزی هست الا زندگی!؟

گاهی با خودم می گویم چه می شد اگر زندگی عادی مثل بقیه را انتخاب می کردم؟!

با یکی ازدواج می کردم و در همان کامپیوتر مشغول می بودم؟!

اما من نمی توانستم!

نمی توانم عادی باشم!

از اولش عادی نبودم!

حال هم همین طور است!

در آینده نیز چنین خواهد بود!

خدا می داند چه قرار است بشود؟!

من آماده هستم اما آماده نیستم!

من می ترسم و نمی ترسم!

من نمی دانم و می دانم!

عده ای می گویند لذت زندگی در همین است!

اما من دوست ندارم این گونه!

دوست دارم همه چیز را بدانم!

دوست ندارم اشتباه کنم!

اما همیشه اشتباه کردم تا یاد گرفتم!؟

گران نیست؟!

به نظر من خیلی گران است؟!

چرا هیچ کس به ما یاد نداد درست هر کاری را؟!

آسیب دیدم

آسیب های جبران ناپذیر

حالا چه کار می شود کرد؟!

اندوه گذشته فایده ندارد

گذشته درگذشته

ترس از آینده هم معنا ندارد

یعنی دیگر معنا ندارد

تا خدا هست زندگی باید کرد!

نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا سه‌شنبه 17 آبان 1401 ساعت 08:54 https://malikhulia.blogsky.com/

من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم.
سهراب سپهری

رضا سه‌شنبه 17 آبان 1401 ساعت 01:00 http://shadyakh.blogsky.com

سید حمید حوائجی سه‌شنبه 17 آبان 1401 ساعت 00:43 https://seyedhamidhavaeji.blogsky.com

سلام. قرص خواب خیلی مضره. تا جایی که می‌تونی قرص خواب نخور. ببین کی گفتم بهت.

باشه ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد