باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

یک تجربه تازه

چند روزیست به واسطه ی بلاگ اسکای با یک خانم جوان آشنا شده ام.

من و ایشان از نظر سیاسی در دو جبهه متضاد هستیم اما باز هم با هم دوست هستیم.

روزی که ایران به انگلیس باخت بحثمان شد و من فکر کردم دیگر دوستی مان تمام است اما چند روز بعد ایشان پیام داد و باز دوست شدیم.

اولین نکته این است که هر دوی ما تعصب روی عقاید خود نداریم.

دومین نکته این است که از شادی های کوچک که با هم داریم خوشحال می شویم و لذت می بریم و حس خوب داریم.

نکته ی سوم این است که در برابر هم صبر داریم.

و نکته ی چهارم هم این است که در شیوه ی گفتگویمان بر پایه ی احترام متقابل است و خالی از خودبینی است.

من می بینم چطور ایشان در مسائل دیگر که هم نظر هستیم چطور حرف می زند و خوب این باعث می شود فکر کنم حتما دلیلی دارد که پشت عقاید سیاسی مخالف من را محکم گرفته است.

بعد به این فکر کردم که در کشورهایی که دموکراسی نهادینه شده است چگونه مردمی که طرفدار احزاب مختلف هستند در کنار هم زندگی می کنند ولی ما نمی توانیم.

حتی در بین مسلمانان گفته شده است دختر و پسری که یکی شیعه و دیگری سنی است با هم ازدواج نکنند بهتر است!

حل اختلافات ما بسیار سخت است اما چرا؟!

امیدوارم مقاله ای رادیو زمانه که باید با فیلترشکن وارد سایتش شوید به نگرش کمک کند.

دوستی پایدار با توجه به گرایش های سیاسی متفاوتhttps://www.radiozamaneh.com/321760/

نظرات 2 + ارسال نظر
کوهنورد چهارشنبه 9 آذر 1401 ساعت 15:42 http://1kouhnavard.blogsky.com

در مورد سنی و شیعه که نوشتید موضوعی بگم.
من یک سنی مذهب هستم. همه چیز بستگی به جایی داره که زندگی میکنیم و فرهنگ اونجا. شما یک پاره خط رو در نظر بگیرید که نقطه صفر دقیقا در وسط این پاره خط هستش. این پاره خط از یک طرف تا 100+ کشیده شده و از طرف دیگه تا 100-. فکر کنید مثبت سمت شیعه بودنه و منفی سمت سنی بودن.
وقتی یک سنی در شهری زندگی میکنه که اغلب سنی هستن جایگاه اون شخص و حتی شهر نسبت به اون شخصی که مثلا جایی زندگی میکنه که جمعیت نصف نصفه، منفی تره. و برعکس وقتی یک شیعه در شهری زندگی میکنه که اغلب شیعه هستن جایگاه اون شخص و حتی شهر نسبت به اون شخصی که مثلا جایی زندگی میکنه که جمعیت نصف نصفه، مثبت تره.
حالا وقتی قراره دو نفر با هم زندگی کنن باید تقریبا به یک نقطه مشترک برسن دیگه که زندگیشون دوام داشته باشه و به مشکل نخورن. خب اونی که بیشتر مثبته و یا بیشتر منفیه، باید مسافت بیشتری طی کنه که به نقطه تعادل برسه. اونم در حالی که هرچه بیشتر از نقطه صفر دور میشی تعصب زیاد، بیشتر مانع برگشت میشه.
اینه که یک سنی و یک شیعه وقتی با هم ازدواج میکنن احتمال پاشیده شدن زندگیشون به دلیل اختلاف مذهبی بیشتره نسبت به دو هم مذهب. مگر اینکه تعصب کمتری داشته باشن یعنی نزدیکتر به نقطه تعادل باشن و یا اینکه یک نفر و یا هردو اونا کم تعصب باشن.
البته این فقط بحث مذهبه. وگرنه خیلی علتهای دیگه هم در اختلاف هست که وقتی پیش میاد، ناخوداگاه پای مذهب هم به وسط کشیده میشه. واسه همین چیزاس که جای حل مشکل، صورت مسئله رو پاک میکنن و میگن با مذهب دیگه ازدواج نکنید.

بله خیلی خوب توضیح دادید دقیقا منظور منم این بود وقتی میگن شیعه و سنی با هم ازدواج نکنن یعنی پاک کردن صورت مسئله و ما در ایران خیلی این کار رو می کنیم!

سلام دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت 09:54

ازدواج شیعه و سنی
نشینده بودم
چون اقوام ما سنی اند و خیلی هاشون دختر از شیعه گرفتند و دختر به شیعه دادند
جالب اینجاست که بچه هایی که مادر شیعه بود آنها هم شیعه شدند
و آنهایی که پدر شیعه بود من ندیدم چطور نماز می خوانند

معلم های دینی ما می گفتند یا سنی بشید با سنی ازدواج کنید یا نکنید!؟
این هم جزو تبلیغات نظام بوده است؟!
من نمی دانم شاید جو مشهد یه طوری هست که نسبت به سنی ها و غیر مذهبی ها گارد وجود دارد

چیزی که شما گفتید رو من نشنیده بودم ممنونم که گفتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد