باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

دلم گرفته امروز!

امروز از صبح که بیدار شدم دلم یک طوری هست فکر کنم گرفته!

گردنم هم گرفته امروز باید گردن گرفته سر کنم!

البته فقط سمت راستش گرفته!

از صبح زود بیدار شدم، خوابم نمی برد!

دلم می خواست همین طور می خوابیدم!؟

تعطیلات نوروز هم گذشت و من همه شو خونه بودم!

پرنده ها شادن، دارن آواز می خونن!

ای کاش منم پرنده بودم!؟


بعدنوشت: رفتم کتاب هورنای رو خوندم و با دوستم در موردش چت کردم حالم بهتر شد!

دوباره انرژیم منفی شد!

دیروز و دیشب حالم خیلی خوب بود!

خیلی شاد بودم!

اما امروز صبح که بیدار شدم انرژیم منفی هست!

نمی دونم چرا به یه ثبات نمی رسم!

همه ش نوسان دارم!؟

می گن این دنیا خاصیتش اینه که نوسان کنه!؟

چه درونت چه بیرونت!؟

باید قبول کنی ثباتی وجود نداره!؟

سعی کردم بقیه رو هم ببخشم!؟

با اینکه حقشون نیست!

اما آزادی خودم مهم تره!

بخشیدن رو بلد شدم!

بخشیدن رو بلد شدم!

بلاخره توانستم!

غم میره شادی میاد!

غم میره آزادی میاد!

کینه و کدورت میره روشنایی میاد!

هوارا امروز یه کسب بزرگ کردم!

دلم می خواد گریه کنم!؟

احساس خاصی دارم!

من چند ساعته یه احساس خاصی دارم، سبکی، شادی، آرامش، شعف، سبکبالی و ... شاید بتونه توضیحش بده!

دیگه نمیام اینجا گزارش بدم!  

ولی تا حالا چنین حسی تو عمرم نداشتم، خیلی خوبه!

البته می دونم فردا صبح که بیدار بشم باز اعصابم خرده!؟

دنیا و غم

دنیا نسزد ازو مشوش بودن
از سوز غمش دمی در آتش بودن

ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ
خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن

#ابوسعید_ابوالخیر