من بی قرارم!

واقعا نمی دونم چرا هر وقت عاشق میشم این قدر بی قرار میشم می خوام زودتر بهش نزدیک بشم اصلا این مقدمات اولیه رو دوست ندارم و ترجیح میدم تمومش کنم تا وایسم این مراحل اولیه بگذره، برای همین هر دفعه دیدم طرفم داره بازی درمیاره من تمومش کردم حوصله ندارم از همین اول شروع کرده به سیاست بازی، من با آدم باسیاست نمی تونم کنار بیام، یه نفر بی شیله پیله می خوام که رفیق باشه که مثل آینه صاف باشه!

حالا امروزم بی قرار شدم آخه چرا باید این قدر هجران بکشم زود بهم برسیم دیگه!؟ بابا قدرش رو می دونم!؟ معما شده!؟

بی قراری عشق معما هجران نزدیک مقدمات سیاست بازی

ماهش دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 11:00

نظرات 3 + ارسال نظر

سمیرا دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 22:27

من خودم توی یه بازه ای که یکی از خواستگارام پررنگ شده بود برام، می گفتم کاشکی همه ماجراها رو میشد بی خیال شد و مثلا یهو رفت سر زندگی ولی الان فکر می کنم سنت ها به جای خود، هم زیبان و هم حکمت ها پشتشون دارن، همین مقدمات خودشون باعث میشه طرف و خانواده ش رو بهتر بشناسی و اگه انتخابت اشتباه بوده با ضرر کمتری برگردی و بعدشم هر کدوم از مقدمات هم قشنگی های خودشون رو دارن. تازه، بیشتر عشق و حال ازدواج، همون نامزدبازیشه، میخوای یهو بری سر مسئولیت ها و بشور و بپز نباید سخت گرفت ولی نباید عجله هم کرد از نظر من

نظر شما درسته عزیزم

محیا دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 14:32

خخ دلم خواست تو رابطه بودن خوبی های خودشو داره

وای همه ش استرسه!

سمیرا دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 13:22

وقتی طرف سیاست نشون میده، یعنی اومده پای معامله ازدواج میدونم چی میگی، مقدماتش حوصله سربره اکثر اوقات، ولی مقدمات خیلی ضروریه، چون وقتی قدم به قدم بری، اگه سقوط هم کنی یه قدم میفتی و خیلی دردت نمیگیره ولی اگه بی مقدمه بری، اگه بیفتی ده قدم میفتی عقب و دردش خیلی بیشتره، ریسک نکن و آگاهانه قدم بردار. اون آدم بی شیله پیله که میگی رو همه دوسدارن داشته باشن، ولی خیلی راحت یافت نمیشه