باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

انسان بودن یا نبودن

گاهی آدم، آدم هایی را می بیند که رفتارهای ضد و نقیض دارند و چون من از اعتماد کردن به این آدم ها که تعدادشون کم هم نیست ضربه خوردم دیگر بهشان اعتماد ندارم و گاهی با خودم می گویم حق کسانی که با مردم بازی می کنند این است باهاشون بازی کنی و البته باید اعتراف کنم در مواردی این کار را کردم اما باز پشیمان شده ام چون اعتقاد دارم هر چه بکاری همان را درو می کنی و اینکه بارها خوانده ایم دنیا مثل کوه است و اعمال ما مثل صدا هستند و هر کاری بکنیم مثل ندا که از کوه بازمی گردد به خودمان بر می گردد بنابراین می ترسم اتفاق بدی برایم بیفتد که البته کم نیفتاده است اما عقل من می گوید با چنین آدم هایی نباید صادق بود و بهشان محبت کرد چون باز هم ضربه می خوری و آن ها از اخلاقت سواستفاده می کنند اما کنارشان هم نمیشود گذاشت چون این افراد در جامعه ی کنونی ما زیاد هستند، یکی را کنار می گذاری یکی دیگر جلوت سبز می شود و وقتی این طور می شود می گویند باید درسی را بگیری اما من نمی دانم چه درسیست که من نمی گیرم؟! حال از شما می پرسم چگونه باید با این افراد رفتار کرد که انسانی هم باشد و خودم ضربه نخورم؟ از مشاور هم پرسیدم جواب معقولی نداده است!

قاعده ی بازی

امروز عمه اقدس جون به من گفت به جای کناره گیری از اجتماع لازم هست قاعده ی بازی در اجتماع رو یاد بگیری!

منم یک جستجو کردم دیدم چند تا فیلم با این عنوان هست که فردا نگاهشون می کنم و البته کتاب  هم هست تئوری بازی ها رو که حتما شنیدید اما کتاب های دیگه هم هست یکیشون رو می گذارم و یه مقاله که خیلی روشنم کرد، قاعده ی بازی رو بدونی دیگه کمتر آسیب می بینی!

قواعد بازیhttps://farzadbayan.com/the-rules-of-the-relationship-games/


کتاب گله گرگhttps://hamysheh.com/Products/%DA%AF%D9%84%D9%87-%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DA%AF-(%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D9%87%D9%85-%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%B4%D9%88%DB%8C%D9%85-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%B9%D9%88%D8%B6-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85)-243075

من از وضع خودم خسته ام!

من از وضع خودم خسته ام!

گوشه ی خونه ام و زندگی را می گذارنم

بدون هدفی، بدون معنی

اما چه کنم، راه دیگری ندارم!

دوست داشتم من هم خانواده ای می داشتم

فعال بودم،  کار مفیدی می کردم

مرا ببخش که دوستت نداشتم

تو همیشه آرزوی من بودی!

به چشم برادر بزرگ تر نگاهت می کردم

می خواستم اگر روزی ازدواج می کنم با کسی شبیه به تو باشد!

این قدر که آقایی!

اما نمی شود، بعضی چیزها دست ما نیست

دیگر اصلا عشق هم به نظرم بچگانه شده است

تنهایی آزارم می دهد

 اما نمی توانم به خاطرش تصمیم اشتباه بگیرم

مرا ببخش

آمدم زندگیت را بهم ریختم و رفتم

چند سال از عمرت هدر رفت

البته می دانم تجربیات خوبی کسب کردی

ما که از قصد نمی خواستیم بهم آسیب بزنیم

اگر به تو آسیب زدم عذر می خواهم

امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی

کنار کسی که تو را می خواهد

من نمی توانم خوشبختت کنم

یک سر دارم و هزار سودا

زندگی من هم همیشه اینگونه بوده

تنها و افسرده، دور از گرمای مهر و محبت

دیگر به این کنج خو گرفته ام

جور دیگری نمی توانم زندگی کنم

مهر و محبتت را پس می زنم

از بچگی این عادت را داشتم

نمی دانم چرا این کار را می کنم!؟

محبت می خواهم اما اگر زیاد شود حالم را بد می کند!

مردم هم که می بینند من این طورم کلا ترکم می کنند

من هم می خزم گوشه ی تنهایی ام

دیگر من و تنهایی رفیق شده ایم

در آغوشش می کشم

آغوش تو برای یک آدم بااحساس مثل خودت باشد بهتر است

می دانم ناراحت می شوی

اما همیشه این عادت را هم داشته ام

که تنهایی و یک طرفه تصمیم بگیرم

باز هم ازت می خواهم مرا ببخشی

نبخشی هم حق داری

من با دلت ناخواسته بازی کردم

نمی خواستم این طور شود

فکر می کردم عاشقم

دیگر واقعا خداحافظ

دیشب یه خواب عجیب دیدم!

دیشب یه خواب عجیب دیدم قشنگ بهم پیغام داد!

انگار آزارگر رو خودت جذب می کنی!

انگار خودت لذت می بری از آزار دیدن!

انگار خودت میری سمت آزارگر!

اگه آزارت ندن خودت آزارگر میشی!؟

خوبه حداقل طعمشو چشیدی!

وگرنه تو هم از آزار دادن بقیه لذت می بردی!؟


دارم فکر می کنم تو این دنیا چه خبره؟!

کی این بازی رو شروع کرد؟!

من و عاشق هایم

متاسفانه بعضی ها فکر می کنند وقتی میان به یکی ابراز علاقه می کنند اون طرف حتما باید قبول کنه و اگر این کار رو نکنه بهش میگن ظالم و این حرفا!

اولا کدام عاشقی می تونه به معشوقش بگه ظالم؟!

دوما اون که فایده نداره یه نفر رو تحت فشار بزاری بهت بله بگه! این اسمش عاشقی نیست اسمش زوره!؟

سوما وقتی من به کس دیگه ای متعهد هستم نمی تونم به اون فرد خیانت کنم و با شما هم بله!؟ اصلا به چنین کسی چطور می تونید اعتماد کنید؟!

آدم فکر می کنه که سرنوشتشون چی میشه من بهشون پشت کنم و بی مهری کنم!؟ اما بعد با خودت میگی طرف که بچه نیست باید این قدر بزرگ باشه که اومده تو بازی عاشقی!؟ 

بعدم من مسئول زندگی بقیه نیستم، این قدر عذاب وجدان به من تزریق نکنید همین کارتون هم نشون میده عاشق نیستید می خواید به زور به خواستتون برسید!؟

خلاصه که دست از سر من بردارید برید پی زندگیتون!  آخرش برای خودتون بد میشه با احساسات یکی بازی می کنید!؟