من از بچگی یه مرام و معرفتی از مردای خانواده ی مامانم یاد گرفتم یه اخلاق هایی داشتن، تقریبا هر کدوم از دایی هام و بابابزرگم مرام خودشون رو داشتن!
از اون طرف مادربزرگمم با اینکه زن بود یه مرام و معرفت زنانه ای داشتن که ما رو مجبور می کردن رعایت کنیم!
طرف بابام نمی دونم آیا مرام خاصی دارن یا نه یعنی به ما چیزی یاد ندادند!؟
من البته یه مرام و معرفتی هم از تلویزیون از بچگی یاد گرفتم غربی و شرقی قاطی!
درسته که ما مدرن شدیم ولی مرام و معرفت داریم تو خون مونه، خیلی کارها رو نمی کنیم چون به این چیزا اعتقاد داریم!؟
منتها من با اون دوستم که چند سال پیش آشنا شدم حرف هایی زدم که ضد مرام و معرفتمون بود و از اون موقع فکر کنم خوابم بد شد!؟
دیشبم به اون آقاهه گفتم چرند میگه و مشکل داره فکر کنم خیلی ناراحتش کردم، برای همین دیشب از خواب پریدم الانم باز خوابیدم و پریدم، فکر کنم دچار نشخوار فکریش کردم!؟
می دونم عذرخواهی های من فایده نداره و هی تکرار می کنم که این بدتره اما چه کار کنم بدبینم، رفتار آدم ها رو یه جور دیگه تحلیل می کنم، حرف نزنم خودم عذاب میکشم حرف بزنم دیگران رو عذاب میدم!؟
بعدنوشت: نمی دونم این آقاهه چه جوریه که صبح بعد نوشتن این پست رفتم وبلاگش براش نوشتم اما دقیقا اون جایی رو که نباید دست می زاره و من رو برانگیخته می کنه اون احساساتی که نباید بیاد بالا رو میاره بالا!؟ هنوز بعد چند ساعت متشنجم، رفتم تلویزیون هم نگاه کردم که حالم عوض بشه خیلی کم تغییر کردم!؟
متاسفانه کسانی هستند که احتمالا از روی ناآگاهی به هر جوانی که می خواهد پا در راه عرفان بگذارد می گویند باید دلبستگی به دنیا را ترک کنی مثلا فلانی خیلی دلبسته موهاش بود همه را تراشید و جوان از همه جا بی خبر هم می رود و این کار را می کند به خیال خودش دارد سیر و سلوک می کند!؟
نخیر این طور نیست گفتند دلبسته به موهایت نباش اگر همین طوری می توانی هر روز صبح و ظهر بهشان ور نروی و اینکه یک نفر بگوید خوشگل است و یک نفر بگوید زشت است و تحت تاثیر قرار نگیری یا خودت را در آینه نگاه کنی نگویی وای چه موهایی دارم لازم نیست بتراشیشان اما واقعا اگر خیلی برایت مهم است و تعلق خاطر زیادی به موهایت داری خوب بتراش!
اینکه بتراشی بعد بروی به همه بگویی برای ترک دنیا موهایم را تراشیده ام که به درد نمی خورد ریاکاری و تظاهر است اتفاقا خیلی از درویشان موهایشان را نمی تراشند بلکه بلند می کنند و رسیدگی به موهایشان نمی کنند و پریشان نگاهشان می دارند!
اما نظر شخصی من این است که این ها افراط و تفریط است عارف شدن یا درویش شدن به مرام است، به عمل نیک برای رضای خداست، به عشق و مهربانی و ترک خواهش نفس خود است!
بزرگان همیشه گفته اند که دین داری یا اخلاق مداری انسان ها را از روی عملشان بسنجید نه ظاهرشان!
یعنی شاید یک نفر ظاهری داشته باشد که شبیه یک مسلک خاص است اما در حال تظاهر به آن مسلک است.
در بزنگاه هایی آدم ها خودشان را نشان می دهند مثلا در شرایطی که راستگویی به ضررشان است در این شرایط اگر کسی راست بگوید می توان گفت به اخلاق وفادار است یا در شرایطی که خشمگین می شود می تواند خشم خودش را کنترل کند و از روی خشم واکنش نشان ندهد.
البته بیشتر مردم این را می دانند اما هیچ کس به روی آن آدم نمی آورد که تو اخلاق مدار نبودی یا هر چیز دیگر و من نمی دانم چطور می شود به فرد مربوطه گفت اما توهین آمیز نباشد!؟
البته همیشه این گونه نیست که هرکس با گروهی بگردد یا خود را شبیه مرام و مسلکی در بیاورد الزاما تظاهر می کند یا به آن مسلک معتقد است مثلا شاید دارد خودش را شبیه آن گروه در آورده است تا تحقیق کند!