باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم!


حالیا مصلحت وقت در آن می‌بینم

که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم


جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم

یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم


جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم

تا حریفان دغا را به جهان کم بینم


سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو

گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم


بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح

شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم


سینه تنگ من و بار غم او هیهات

مرد این بار گران نیست دل مسکینم


من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر

این متاعم که همی‌بینی و کمتر زینم


بنده آصف عهدم دلم از راه مبر

که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم


بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند

که مکدر شود آیینه مهرآیینم


حافظم

این شعر را خیلی دوست دارم سال ها وقتی از خلق زده می شدم و آسیب می دیدم این غزل را می خوانم درسته که الان دلم مکدر شده به خاطر یک سری اتفاقات اما من پاکش می کنم اما اونایی که اومدن و خواستند خرابم کنند بد رسوا میشن یه جایی بد می خورن حتی اگه من ببخشم حتی اگه کینه ها از دلم پاک بشه تازه فقط با من این کار رو نکردن شیوه و روششون با همه این طوره دیگه بدتر دیگه بدتر 
مواظب باشید آه مظلوم نگیردتون
حوصله ی گذاشتن برچسب ندارم
دیگه حوصله ی نوشتنم ندارم
من رو از شوق و ذوق انداختید
من رو از عشق و دوست داشتن انداختید
باعث شدید فکر کنم آیا این آدم ها اصلا ارزشش رو دارن؟!
ارزش فداکاری رو درک می کنن؟
ارزش عشق و محبت رو؟!
ارزش راستی و رو بودن؟!
انگار کژی و ناراستی ارزشمندتر شده در این جامعه؟!
کسی برای عشق و محبت حرمت قائل نیست؟!
دوستی که وجود نداره
دوستان گرگند در لباس میش!
فداکاری برای این آدم ها بی عقلی نیست؟!
خودتون بودید جای من این فکر رو نمی کردید؟!

روزگار غریبیست

روزگار غریبیست حافظا!

کجایی که ببینی؟!

دلم گرفته

تنهایم

بی هم زبون

بی هم نوا

تنهای تنها

همه از من دور، من از همه دور

دنیا نمی چرخد

دنیا اون جور که من می خواهم نمی چرخد

دنیا خیلی بد می چرخد

خیلی بد تا می کند

می خواهم بروم به پشت دریاها

سهراب می گفت آنجا شهریست

شهری که مردمش دلشان پر از نور است

من مال اینجا نیستم

من اینجا اضافی ام

چه شروع خوبی برای وبلاگ!

دیگر منم

همه ی کارها را جور دیگری انجام می دهم!

از همین خوشم می آید

دلم باز شد