باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

نامه ی عاشقانه

خوب مثل اینکه قبول کردی حرفات رو بزنی!؟

خوشحالم، همیشه می دونستم باهوش و فهمیده ای!؟

از این به بعد هم باید تو شعر حرفامون رو بزنیم!؟

چون که میان می خونن و با چشم های بابا قوریشان زندگی ما را بهم می زنند!؟

ولی خیلی سخت است تو شعر این چیزها را گفتن!؟

باید زبان رمزی اختراع کنیم!؟ خخخخخ

سال نو شده ما هم باید رفتارهای نو اتخاذ کنیم!؟

روش های گذشته اشتباه بودند!؟

دیگر هیچ جز دوری شما!؟


بعدنوشت:

الان چرا ناراحت شدی!؟

مگه من چی گفتم!؟

چیز بدی نگفتم که!؟

به خدا بی خیالت میشما!؟

من چقدر ملایمت به خرج بدم!؟