نمی دانم مشکلمان کجاست!؟ نمی دانم مشکل دنیا با من چیست!؟ نمی دانم چگونه ام که افراد از من خوششان نمی آید!؟ البته من هم چندان عشق بی کرانی به دیگران ندارم!؟ همیشه یک چیزی فاصله می اندازد بین من و دیگران!؟ همیشه حرف من یک جور دیگر برداشت می شود!؟
گویا آدم فضایی هستم!؟ مال این کره نیستم!؟ امروز نمی دانم کجا بود یک نفر داشت این را می گفت!؟
دنیا هم در صدد برعکس خواسته های من رفتار کردن است!؟ یک چیزی را می خواهی هر چه به دنبالش می روی نمی رسی تا می آیی و قیدش را می زنی خودش به دنبالت می آید!؟ الان آگاه شدم به این شیوه ی گول زدن دنیا!؟ اگر بخواهی دوباره به دنبالش بروی باز فرار می کند!؟ همه اش یک بازی است اما این بازی را چه کسی چیده است و چگونه کار می کند!؟
می خواستم در مورد مشکل ارتباط گرفتن در این روزگار حرف بزنم موضوع به کجا کشید!!!!؟؟؟ نمی دانم ارتباط گرفتن هم برای من معضلی است!؟ از وقتی یادم می آید خجالتی بودم و کسی که ازش خوشم می آید از من خوشش نمی آید و کسی که ازش خوشم نمی آید ازم خوشش می آید!؟ قشنگ است نه!؟ نمی دانم شاید به خاطر سر و وضعم هست!؟ آدم ها اصولا به من نزدیک می شوند که سودی ازم ببرند، آن چنان دوستم ندارند و راحت وقتی که دیگر برایشان سود ندارم ولم می کنند البته خودم هم با آدم ها همین طور هستم دیگر زمانه این طور است!؟
پی نوشت: الان یک جا خواندم یک دلیل اینکه دیگران از ما دور ی شوند این است که وقتی از کسی خوشمان می آید برای اینکه می خواهیم جذبش کنیم دیگر خودمان نیستیم و او از ما خوشش نمی آید اما وقتی نمی خواهیم کسی را جذب کنیم خودمان هستیم و دیگران جذبمان می شوند! جالب بود!؟
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
پیوند عمر بسته به موییست هوش دار
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
معنی آب زندگی و روضه ارم
جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست
مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاند
ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست
راز درون پرده چه داند فلک خموش
ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست
سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست
معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست
تا در میانه خواسته کردگار چیست
حافظ