یک عدد دیوان حافظ
یک عدد کلیات سعدی
یک عدد دیوان شمس
آهنگ با شعرهای این شاعرها
یک عدد دختر لوند که در گوشت قصه ی عاشقانه بگه
حال باید دل و جان را بسپری به شعر تا ببردت به عرش آسمون و بهت چیزایی رو نشون بده که می نخورده مست بشی
برای به وجد اومدن کافیه یه نگاه به دختر مربوطه بیندازی که با نگاهش عاشقت می کنه و خنده ش خنده ی خداست
اگر دل به این دختر بدی و هر چه بگه گوش کنی کاری می کنه که هوش از سرت بپره
وقتی کاملا عاشق شدی موقعی هست که یا دختر میزاره میره یا یه اتفاق جدا میندازدتون
بعد آنگاه عاشقی و دختر مربوطه رو می خوای ولی دستت نمیرسه آنگاه متوسل به خدا میشی و چون دلت قرار نداره شروع می کنی با این دختر و اون دختر دوست میشی ولی هیچ کدوم دختر مربوطه نمی شود
و همین طور این بوی دختر مربوطه تو را تا آسمان میبرد
البته در اینجا می توان جنسیت ها را عوضم کرد
برای شوریده شدن کافیست یاد خاطرات دختر مربوطه بیفتید و دلت براش تنگ بشه
بعدنوشت: عه چرا ناراحت میشی من که نرفتم فقط امشب مستم خواستم بقیه رو هم مست کنم!؟ همین!؟