باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

امروز قلبم پر شد!

امروز قلبم پر شد!

اما تو ازم ناراحت شدی!

چون که بهت گفتم خدا برام بشی!؟

خوب نمی تونی بشی چرا فحش می دی و داد می زنی!؟

چی کار کنم به چشمم نمیای!؟

کارایی که اون برام کرده صد برابر توست!؟

الان باز قلبم خالی شد!؟

این حس رو دوست ندارم!؟

من می خواستمت!؟

من میگم تو خرابش کردی، تو میگی من خرابش کردم!؟

خوب با هم نمی سازیم دیگه!؟

اصلا دنیاهای ما خیلی با هم فرق داره!؟

می بینی یه روزم دووم نیاوردیم!؟

من که میگم عشق آخر و عاقبت نداره!؟

دلم می خواست قلبم لبریز بود!؟

تو شاد بودی، نمی دونی وقتی می خندی چه ذوق می کنم!؟

من هنوزم دوستت دارم ولی هر روز دعوا نمیشه!؟

با چشمای غضب کرده منو نگاه نکن!؟

می خوای انتقام بگیری؟!

پس کجا رفت اون عشقت!؟

بی خودی پرونده ی خودت رو سیاه نکن!؟

از نظر تو مجازه از من انتقام گرفته بشه چون تقصیر خودت رو تو این داستان نمی بینی!؟

می خوای به هر قیمتی منو تصاحب کنی، منم جلوت وایسادم، از این عصبانی هستی!؟

ببین تو عاشق نیستی، بیشتر عصبانی نشو، خودت و منو گول نزن!؟

یه مدت فکر کن، منم فکرامو می کنم، ببینیم چی میشه!؟

باشه؟ خوبه!