باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

به گوشش آیه ها خواندم که سبز از خاک برخیزد

چه باید کرد اگر اینجا پلنگ از ماه میترسد

رفیق نیمه راه است از رفیق راه میترسد 


به گوشش آیه ها خواندم که سبز از خاک برخیزد

ولی دیدم که او از باءِ《بسم الله 》میترسد


نه تنها سیب و گندم هاش میترساند آدم را 

که هر کس از فریبش میشود آگاه، میترسد


چو دیدم ماه را در پشت ابر تیره دانستم 

که از تاریکی شب ، بی نهایت ماه میترسد 


از آنجایی که ماهی در بساط شب نمیدیدم

کشیدم آه، آه،آیینه ام از آه میترسد


گدای سرزمین عشقم آنجایی که او آنجاست

همانجایی که آنجا از گدایش، شاه میترسد


تو پندش می دهی با او سر یک سفره بنشیند

برادر بگذر از یوسف که او از چاه میترسد


سیف الله خادمی

ماهش

من اسم ماهش رو برای این انتخاب کردم چون که اولا شبیه اسم هندی ها بود دوما ماه در فارسیست و مخفف ماه تابش هست سوما یه حس خیلی خوب و عجیب بهش دارم و صوتش این رو بهم منتقل می کنه

اما دیروز یه سرچ در گوگل کردم دیدم در هندی اسم مرد هست و یکی از بازیگرهای هندی مرد اسمش ماهش هست!

راستش رو بخواین خورد تو ذوقم، دوست ندارم اسم مرد باشه ولی دیگه چه کنم شده دیگه می دونید با تمام احترام برای آقایان هندی نمی دونم چرا ازشون چندشم میشه!؟ خانم هاشون خیلی خوب و دوست داشتنی هستند و شکل ایرانی ها هستند اما مردهاشون یه جوری هستند البته شاید بازیگرهاشون این طورن من که هند نرفتم از نزدیک ببینمشون اما الان که دارم فکر می کنم این چندش رو از اشو هم میشم!؟ شاید به خاطر اداهاشون هست یا نگاه هاشون!؟

امشب ماه کامله!

امشب ماه کامله و من باز خوابم نمیبره!؟

ماه کامل خیلی قشنگه به خصوص این که کنارش سیاره مریخ هم باشه!

خوشبختانه دیگه شب بیداری باعث نمیشه حال دیوونه شدن بهم دست بده!

حالم خیلی بهتره و این یک معجزه است!

شاید چون یکی از داروهام عوض شده این جوری ام!؟

اما حتی ماه کامل و عکس های قشنگ ازش آنچنان حال رو عوض نمی کنه!؟

داریم میریم سمت یه بحران!؟

من نمی دونم چطور میشه جلوش رو گرفت!؟

من دیگه اون حالت مغزی قبلی رو ندارم نمی تونم مثل قبل فکر کنم!؟

قوه تعقلم تغییر کرده چرا شو نمی دونم!؟

شاید هم تازه فهمیدم که چقدر از تعقل دورم!؟

دیگه جرئت نمی کنم راحت اظهار نظر کنم!؟

یا راحت راه حل پیدا کنم برای یک مسئله!؟

شایدم تازه عاقل شدم!؟

به هیجانم به اون صورت قبلی نمیام!؟

شایدم همش به خاطر سن و پختگی هست!؟

دیگه داره 35 سالم میشه!؟

نصف عمرم رفته!؟ به نیمه ی راه رسیدم!

خوشحالم که بد نپیمودم این راه رو!؟

خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی چیزا یاد دادم!

راضی هستم از خودم!؟

نمره ی کامل نمی دم ولی نمره ی بالایی رو گرفتم!

خوشحالم!