باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

مردم

امروز فهمیدم چقدر از مردم هستند که چشم دیدن منو ندارن! و انتظار میکشن بدبختی منو ببینن!

امروز دیدم تو اینستاگرام یکی از شعرام به نام هادی شیر شده بود! بعد میگن چرا میگی مردم پستند؟! کلاهبردارن!؟ تازه دزدم هستند!؟

البته من با خدا معامله کردم از لحاظ معنوی اینا به اسم منه و برای اونا گناه ثبت میشه! حالا کی زرنگ تره؟! از جنود شیطان استفاده می کنم!

خلاصه که این مردم هر چی سرشون بیاد حقشونه! به حرف کسی که خیرخواهشونه گوش نمیدن باهاش بدی می کنند میرن به حرف دشمنانشون گوش میدن! این جور آدما رو باید گذاشت به حال خودشون تا سرشون به سنگ بخوره البته این قدر خورده اما بازم ...!

تسلیم و رضا و شکرگزاری

از دیروز تلگرامم پر شده از مطالب مربوط به شکرگزاری!

من از دنیا حالم بهم می خوره بعد کائنات میگه باید شکرگزار باشی و تسلیم باشی و رضا بدی به همه ی این اتفاقات!

خیلی سخته بخوای رضا به داده بدی و از پیشانی گره بگشایی ولی چاره چیه؟!

خدا ما را ثبت نام کرده توی یه مدرسه شبانه روزی معنوی، زوری هم هست اگه با پای خودت درسا رو گوش ندی و انجام ندی کشون کشون و با کتک و کشیدن گوش مجبورت می کنند درسا رو پاس کنی!

منم که افتادم رو دنده ی لج، یه بلای حسابی آخرش سرم میاد ولی من فعلا از خدا شاکی هستم می دونم به عنوان بنده حق ندارم شاکی باشم اما ازش شاکی هستم چون این هنوز اولشه خیلی بلاهای دیگه قرار سرمون بیاد، احتیاج دارم یکی باهام حرف بزنه، یکی که حرفای تکراری قبلی رو تکرار نکنه، حرفای جدید بزنه، مردم از بی کسی و بی همنفسی تو این دنیا!؟


بعد نوشت: آروم گرفتم، رفتم یه دوشم گرفتم!