آقای عاشق پیشه

تو منو جدی نمی گیری، مسخره م هم می کنی، فکر می کنی خودت برتری، تحقیرمم می کنی اما این رسمش نیست آقایی که ادعای عاشق پیشگی داری!؟

به غرورم زخم می زنی خوب منم به غرورت زخم می زنم فکر می کنی من نمی تونم یا همه چیز باید حرف تو باشه!؟

دیگه دوره زمونه ی این هارت و پورتا گذشته، عشق یعنی عشق برابر، نمی تونی بری بالا بالا بشینی و دستور بدی!؟ اگر بخوای این کارها رو بکنی کسی تحویلت نمی گیره!؟

باید از اون مقام والات بیای پایین، این یعنی عشق و مهربانی!؟ فکر نکن اگر قیافه بگیری کسی براش مهم میشی اتفاقا این جوری بیشتر بقیه رو از خودت می رونی!؟

سخت نیست به جای اینکه بخوای به وسیله های مختلف گولم بزنی یه کم خودتو بشکون که بفهمم واقعا دوستم داری وگرنه حرف که باد هواست تو عمل باید خودتو نشون بدی نه حرف!؟

اینا رو من نباید می گفتم خودت باید متوجه میشدی که اگر عاشق بودی متوجه شده بودی نمی دونم دنبال چی هستی که هنوز دنبالمی ولی کور خوندی چیزی بهت نمی ماسه، به اندازه کافی از خودم واست گذشتم دیگه بیشترش رو واقعا از من بعیده!؟

ولی من بهت مهری دارم که حاضرم تمام دار و ندارم رو به پات بریزم، حاضرم حتی اگر مسخره م کنی کوچکم کنی، بابامم این کارها رو می کرد و من انگار اون چیزی که باید رو ازش یاد نگرفتم حالا تو اومدی با همون اخلاق و من مجبورم خودم رو تغییر بدم چون بدبختانه دوستت دارم!؟ لهمم کنی بازم دوستت دارم، می تونی امتحان کنی، فوقش یه روز میرم باز دوباره برمی گردم!؟

ولی فکر نکن این اوضاع زیاد طول بکشه همین الانش دیگه بهت سرد شدم قاعدتا همین طوری ادامه بدی چند وقت دیگه مهرتم از دلم میره و دیگه خلاص!؟ البته اگر برات مهمه اگر نیست که هیچی!؟

بعدنوشت: اگر قرار بود به برتر بودن نگاه کنیم من که خیلی از تو برتری های بیشتری دارم باور نداری می تونیم بشمریم ولی به این چیزا نگاه نکردم، شایدم اشتباه از منه باید برتری هام رو می زدم توی سرت!؟