باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

دل بچگانه

من دلم مثل بچه هاست کوچولو هم هست!؟

با اینکه خیلی اتفاقات افتاد که دل کودکانه م رو ازم بگیره ولی نشد!؟

ولی تصورهای کودکانه م نابود شد!؟

نمی دونم الان تصورهام چقدر واقعین!؟

امیدوارم دل کودکانه و ساده م رو هیچ وقت دنیا ازم نگیره!؟

دوسش دارم!؟

البته شاید ظاهرم نشون نده!؟

دیگه دنیای کودکانه ی من خراب شد!؟

دنیایی که کارتون های بچگی بهم داده بودند!؟

قشنگ بود روح داشت!؟

البته الانم بی روح نیست!؟

هنوز دنیای شعر رو دارم که بهم روح بده!؟

تو تلگرام از بیشتر کانال هایی که عضو بودم اومدم بیرون!؟

حتی شعرها!؟

چون دیگه فقط اسکرول می کردم!؟

واقعا سیر شدم از شبکه های اجتماعی!؟

حوصله ی یوتیوبم ندارم به خصوص ویدئوهای بلند رو!؟

دیگه واقعا بچه نیستم گول دنیای پر زرق و برق شبکه های اجتماعی رو بخورم!؟

چیز خاصی رو هم بهم یاد نمیده!؟

فقط محض ارتباط با دوستان و خانواده هنوز نصبه!؟

اونا هم هیچ کدوم به من پیام نمیدن؟!

منم پیام میدم درست جواب نمیدن!؟

کسی برای من وقت نداره!؟

حرفی هم برای گفتن نداریم!؟

یه مدت آهنگ می فرستادم!؟

ولی دیگه با آهنگ هم حال نمی کنم!؟

از همه کانال ها و ربات های آهنگ اومدم بیرون!؟

اگر دلم آهنگ بخواد میرم پای پیانو میشینم برای خودم الکی می نوازم!؟

رو یوتیوب استادای موسیقی که پیانو می زنن رو نگاه کردم!؟

حوصله ی یادگیری با کتاب و قدم به قدم رو ندارم!؟

همین جور گوشی هر چی به گوشم خوش بیاد سعی می کنم پیاده کنم!؟

واقعا با پیانو میشه عاشقانه ترین آهنگ ها رو زد!؟

هیچ سازی مثل پیانو نیست!؟

ذائقه ی موسیقی

من چند وقته دیگه از موسیقی خواننده های جوون تر عبور کردم و به موسیقی استاد شجریان علاقمند شدم اون قبلی ها به نظرم کودکانه میاد!

می دونید در واقع افکار و  احساساتم پیچیده تر شده!؟

چند تا موزیسین خارجی هم پیدا کردم که آهنگ های بی کلامشون خوراکمه، مارتین سیزرنی و شان کریستوفر و اریک یه فامیل ژاپنی، شاید به نظرتون این موسیقی ها غمگین بیاد اما نمی دونید دیشب داشتم گوش می کردم تو تاریکی وای چه حالی می داد، بند بند بدنت ما اینا همراه میشه!

واقعیت های زندگی

شما که ازدواج کردید آیا چشماتون روی واقعیت های زندگی باز شده؟

من فکر می کنم من هنوز دنیا رو کودکانه می بینم و البته تو خانواده بسته ای هم بودم خیلی مراوده با افراد مختلف نداشتم!

چند سال اخیر سعی کردم معاشرت هام رو بیشتر کنم، خوب بود نمیگم خوب نبود اما کافی نبود!

دوست داشتم دایره ی دوستام زیاد بود اما از طرفی زیاد حوصله ی آدما رو ندارم، تنهایی رو از یه لحاظ هایی ترجیح میدم اما تو تنهایی آدم رشد نمی کنه!

دیگه واقعا از کتاب خوندن خسته شدم اما کار دیگه ای ندارم سر کارم نمی تونم برم!