باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

عصر عقلانیت

ما در عصر عقلانیت زندگی می کنیم دیگر دوره ی تقلید به سر آمده است هر چند هنوز آدم هایی هستند که از روی تنبلی تقلید می کنند اما این آدم ها به موفقیت چشمگیری نمی رسند!

دیگر دوره ی اینکه فلان کس فلان توصیه را در فلان مورد کرده است و ما باید طبق آن عمل کنیم گذشته است در این عصر همه چیز و همه کس به باد انتقاد گرفته می شوند و با تردید به هر موضوعی نگریسته می شود!

قرن هاست در غرب آن هایی که اهل تحقیق هستند عیسی مسیح و اناجیل را نقد کرده اند خواه کلیسا بپسندد یا نپسندد، قبول کند یا قبول نکند، دوره ی پرستش آدم ها به سر آمده است دوره ی مقدس شمرده شدن و از هر لحاظ تایید کردن یک مورد به سر آمده است!

این را نوشتم که بگویم در این ایام محرم یادمان باشد امام حسین هم خطا کرده است هر گفته و رفتار ایشان را تایید نکنیم خودمان را برای امام حسین هلاک نکنیم چون اگر امام حسین واقعا از اولیای خدا باشد از رفتارهای ما شرمش می آید اصلا شک دارم چنین پیروانی را بخواهد او حاضر بود با تعداد قلیلی که باور و عقل درستی دارند به جنگ برود اما جاهلین را دور خودش جمع نکند!

چشم نظر

می گویند اگر شیشه ای آبی که رویش نمادی مانند چشم است داشته باشید از چشم نظر محفوظ می مانید!

این مثل کاریست که بت پرستان می کردند چیزی که خودشان ساخته بودند را فکر می کردند دفع بلا می کند یا معجزه می کند!؟

راست می گویند جهالت بشر با آمدن هیچ پیامبری پایان نپذیرفت فقط شکلش عوض شد!؟

با قطعیت حرف زدن

چه خداباوران  و چه خداناباوران به آنچنان قطعیتی در مورد استدلال هاشون حرف می زنند و حکم صادر می کنند که آدم نمی داند این همه اطمینان را از کجا می آورند؟!

این همه اطمینان بیشتر به نظر می آید ناشی از جهل و ناآگاهی باشد و الا هر قضیه را با شک باید نگریست چون هیچ چیز در دنیا قطعی نیست و جهان هیچ ثباتی ندارد!؟

خلاصه این که هیچ چیز اون طور که می خواهی پیش نمی رود بلکه آن طور که می خواهند پیش می برند!؟