باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

رنج از خشم خود

من از دست فکرهای خشمناک خودم رنج می برم!؟ دیشب فهمیدم شب ها برای این نمی تونم درست بخوابم!؟

فکر می کردم تسلیمم و چون و چرا نمی کنم و پذیرفتم وضع دنیا این طوری هست اما نمی دونم چرا یک دفعه با خودم گفتم کی گفته باید این طوری باشه؟! چرا باید تسلیم باشم؟! چرا یک همچین چیزهایی رو باید بپذیرم؟!

فهمیدم اون حالت تسلیم و پذیرش یک سرپوش بوده چون که نتونسته بودم تغییری ایجاد کنم! از سر ناچاری تسلیم شده بودم و پذیرفته بودم وگرنه دلم نمی خواست!؟

آدم های پررو رو که می بینم که با وقاحت حرف می زنند می خوام بزنم تو دهنشون اما این کار پسندیده ای نیست!؟ بعدم من نمی تونم راه بیفتم آدم ها را ادب کنم!؟ تازه گفتم که فهمیدم این حسم از سر حسن نیت نیست از کینه است!؟

اینا این قدر پررو هستند که میگن: من گناه همه رو می گیرم و میرم جهنم!؟ آخه به یه همچین موجودی چی میشه گفت؟! هیچی حالیشون نیست!؟ نه می فهمند اخلاق چیه نه تربیت نه خدا نه ...!؟

خلاصه که دیشب بهتر خوابیدم!؟ این جنگ و جدال های شبکه های ماهواره ای هم روی آدم تاثیر می گذاره!؟ من باید اعتراف کنم خیلی سریع تحت تاثیر همنشینی قرار می گیرم!؟ اونم از سادگیم هست نمی دونم پشت حرف های آدم ها چه انگیزه هایی پنهان هست!؟ هیچ وقت خبیث نبودم!؟


بعد نوشت: توی نت چند تا مقاله در این موضوع رو نگاه کردم روش های برخوردشون خیلی بی تربیتی تر هست، من یه راهکار از نوجوانی داشتم این جور آدم ها رو آدم حساب نمی کردم که بخوام بهشون فکر کنم یا جوابشون بدم! همون بهتره! یه نیشخند بهش می زنی و تمام!؟ به ما نیومده روش های حضرت عیسی و عرفا رو دنبال کردن همان شیوه ی خودمون رو داشته باشیم بهتره! والا تو خود قرآن نوشته اکثر آدما در حد چهارپایند حالا ما هی بخوایم ثابت کنیم آدم هستند! خوب آدم نیستن با رفتارشونم دارن ثابت می کنند!؟