باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

موسیقی جدید

امروز رفتم روی وب سایت بیپ تونز، یه آلبوم جدید از رضا یزدانی پیش فروش کرده بود با اشعار حافظ، دموشو دیدم سازش گیتار الکترونیک بود و هنگ درام!

چند وقته موسیقی های جدید خیلی میاد اونم با اشعار شاعرهای کلاسیک، من گوشم به این جور آهنگا عادت نداره حوصله م سر میره ازشون، تازه عصبانیم میشم که چرا شعر شاعر بزرگ کلاسیک با این آهنگ خونده شده البته اینا ذائقه نسل جدیده و مارکت موسیقی ما هم هر چی مخاطب استقبال کنه همون رو پیش می گیره!

البته من از خیلی از آهنگ های کلاسیک فارسی هم حوصله م سر میره مثلا یه آهنگ می زارن میگن ببین خواننده چه کرده!؟ ولی این قدر ریتمش کنده که حوصله م سر میره، اصلا هم از فوت و فن خوانندگی و موسیقی سر در نمیارم فکر می کردم سنم بالاتر بره علاقمند میشم اما فعلا که چپه شدم رفتم سراغ آهنگ های دمبلی دیمبویی، عاشق تیمپو شدم آهنگ های عربی هم که جان آخرشه واقعا خودمم باورم نمیشه یه همچین روحیه ای پیدا کردم بعد عمری کلاس گذاشتن گوش کردن آهنگ سنتی البته با ریتم تند و کلاسیک غربی و لایت رسیدم به اینجا!؟

خلاصه که خیلی خوبه که مردم و نسل جدید علاقمند به شعرهای کلاسیک فارسی شدند و عشقشونم می کشه با آهنگ های مدرن تلفیقش کنن اگر این شعرها چنین قابلیتی داره که از سبک سنتی دربیاد خیلی هم جالبه این ظرفیت شعر فارسی رو می رسونه، حیف که دیگه شاعر معاصر گردن کلفت نداریم امیدوارم ادبیات فارسی به وسیله ی جوانان احیا بشه و بازارش گرم بشه.

خرافات مدرن

متاسفانه امروزه خرافات مدرنی بین مردم ترویج شده است برای مثال وجود موجوداتی به نام رپتایل یا خزندگان انسان نما یا آدم های فضایی یا کوتوله ها و از این دست خرافات!

می گویند دولت آمریکا با آدم فضایی ها قرارداد بسته است که آمریکا مسلط به زمین باشد و آدم فضایی ها به زمین حمله نکنند! خود این ادعا به نظرتان احمقانه نیست؟!

بعد همین آدم هایی که این چیزها را قبول دارند وجود شیطان و فرشته و خدا را منکر می شوند یا می گویند فرشته و شیطان موجودات فضایی هستند یا به قول گروهی دیگر موجودات غیرارگانیک!؟

مطمئن باشید اگر بشر توانسته بود با آدم فضایی ها ارتباط بگیرد به خصوص دولت آمریکا حتما اعلام می شد و پزش را دانشمندان کشف کننده به همه می دادند!

آیا می دانستید در قرن بیستم دو فضاپیمای ویجر 1 و 2 هنگام پرتاب لوحی از فرهنگ های گوناگون زمین با خود داشتند تا اگر توسط آدم های کرات دیگر شناسایی شدند خبر از وجود ما در کره ی زمین برای آن ها باشد؟!

الان من این حرف را زدم یک سناریو می نویسند که بله فضاپیمای ویجر 1 به دست آدم فضایی ها افتاده و آن ها از وجود ما با خبر شدند و حالا می خواهند به زمین حمله کنند و تمام ما را شکار کنند!؟

انقلابیون

انقلابیون ادعا می کنند برای این انقلاب کردند تا جامعه را مدرن کنند اما نه به روش های غربی بلکه به روشی ایرانی و اسلامی!

البته آنچه ما دیدیم تغییر روش های غربی و جای گذاری اصول اسلامی در همان روش های غربی بود!

با تمام احترام باید بگویم ما در ایران اندیشمند نداریم یک نفر که نظریه پرداز باشد نداریم تمام علمای ما علم تقلیدی دارند یعنی کتاب های چند نفر را خوانده اند و همان ها را ارائه می دهند ما فیلسوف به معنای واقعی در حال حاضر نداریم!

بله کسانی مثل ابوریحان بیرونی، ابن سینا، ملاصدرا و ... در زمان خودشان اندیشمند بودند و نظریاتشان پایه ی تمدن آن زمان بوده است اما اگر بخواهیم به آن ها باز گردیم به عقب رفته ایم نه جلو!

چه بخواهیم چه نخواهیم جامعه به سمت جلو می رود چون همان طور که من یکی همیشه اندیشه ی مدرن داشتم و به روز زندگی کردم و البته از میراث گذشتگان هم بهره بردم دیگر افراد این جامعه هم خود به خود این کار را می کنند تا بالاخره کسی پیدا شود و الگویی شرقی برای مدرنیسم ارائه کند!

اما با ترساندن و بد جلوه دادن غرب نمی توانید کاری از پیش ببرید چون بیشتر جوانان را کنجکاو می کنید و هر چه آدم ها محدودتر باشند بیشتر ترغیب می شوند از سد محدودیت ها گذر کنند!

شما فقط ببینید مفهوم آزادی که در انقلاب 57 بود چه بود و مفهوم آزادی که جوانان امروزه به دنبالش هستند این تنزل معنا به خاطر اعمال انقلابیون است که حتی آب خوردن فرزندانشان را نیز کنترل کردند!

اگر شما ما را قبول ندارید ما هم شما را قبول نداریم بنده که از همان ابتدایی ترین سنین با وجود اینکه عضوی از خانواده ای به شدت مذهبی بودم به تو خالی بودن شما پی بردم همچنین پدر و مادر خودم زیرا حرف با عمل نمی خواند این را یک بچه هم می فهمد!

پس بهتر است حالا که سنی ازتان گذشته حداقل با خودتان رو راست باشید و قبول کنید عمری ادعا کردید و به نا کجا آباد رسیدید کمی فیتیله ی منم منم و ما ال و بل هستیم را کم کنید به خدا کسی فکر نمی کند شما از تخت پادشاهیتان افتاده اید!؟

خود بودن و آزادی

من هنوز دقیقا نمی دانم منظور از خود بودن که غربی ها به آن اشاره می کنند چیست اما خودشان هم می گویند تا وقتی که به دیگران آسیب نمی رسانی می توانی خودت باشی.

حال سوالی که پیش می آید این است که آن بخش از من سرکوب شده است یا نادیده گرفته شده است برای بروزش چه کار می توان کرد؟! و آیا آن هایی که مرا تربیت کرده اند و با آن بخش این گونه رفتار کرده اند چه منظوری داشته اند!؟ 

مثلا در زمان مولانا موسیقی و رقص حرام بوده است مولانا بعد از طی طریق می خواهد آن بخش علاقمند به موسیقی و رقصش را بروز دهد او رقص سماع و موسیقی خاص خودش را ابداع می کند نمی آید همان رقص و موسیقی متداول را امتحان کند بلکه چیزی متعالی تر خلق می کند.

از طرفی دیگر ما در عرفان اسلامی مراتب سیر نفس داریم نفس اماره اولین هست همان حیواناتی که در درون داریم بعد نفس لوامه است که به نظر من بر اثر تربیت به وجود می آید بعد نفس ملهمه است که به وسیله ی ایمان و دین ساخته می شود و بعد هم نفس های بعدی!؟

وقتی می گوییم خودت باش آیا منظور همان نفس اماره است؟! من نمی توانم رابطه ای بین نظرات غربیان و عرفان اسلامی پیدا کنم!؟ یک جورهایی به تناقض می رسم و به این نتیجه می رسم که خود بودن هم یکی از افسانه های دنیای مدرن است که با معنویت جور در نمی آید!؟

در ضمن من به این نتیجه رسیده ام که ما دو نوع آزادی داریم آزادی خاکی و آزادی متعالی اما نمی توانم این تقسیم بندی را روشن توضیح دهم چون در ذهن خودم هم چندان روشن نیست!؟