باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

منم کمرم میشکنه!

منم کمرم میشکنه وقتی می بینم آدم هایی که ظاهرشون خوب بود و به نظر خوب می رسیدن چه کارهای بدی می کنند!؟

این ها همه ش به خاطر این حکومت کوفتیه!؟

باید کلکش رو بکنیم!؟

امروز روز استراحت است!

خوب فکر کنم امروز روز استراحت باشه، درسته که در طول هفته کار بدنی سنگین نکردم اما حتما یه چیزی هست که خسته ام و انرژی روزای گذشته رو ندارم!

یه نسکافه خوردم و چند دقیقه ای به پشت خوابیدم، کمرم بهتر شد، وزنم زیاده، بهش فشار میاد، خوب اونم باید استراحت کنه دیگه!؟

امروز یه کم ریلکس می کنم و شاید پاهام رو گذاشتم تشت آب و نمک، خستگیاشون بره!؟

دختر عمه ی من سالن آرایش داره، پدیکورم می کنه، عکس قبل عمل و بعد از عمل رو می ذاره، پاهای مردم خیلی خرابه!؟ مال من باز خوبه!؟

خلاصه خیلی جفنگ گفتم، روز خوبی داشته باشید!

امروز کمی انرژی ندارم!

امروز کمی انرژی ندارم، چند روز اخیر اول صبح یک قسمت از آموزش داستان نویسی آقای فرض پور رو نگاه می کردم اما امروز اصلا حالش رو ندارم دیرتر نگاه می کنم!

دیروز جلسه ی پرستشی مسیحیمون خوب پیش رفت، گفتند ما بیست و چند نفر، یک خانواده ایم و قرار هست هر جلسه شکرگزاری کنیم و از نگرانی ها و گره هامون بگیم تا برای هم دعا کنیم، یک نفر البته مثل اینکه واسه شوخی و خنده اومده بود اما بقیه خیلی جدی بودند، اینم از جلسه ی پرستشی دیگه در موردش نمی نویسم، گفتن جایی مطرح نکنید!

می دونید کم انرژی بودنم شاید به خاطر اینه که چند روزه ورزش نکردم، کمرم باز یه جوریه!؟ درد نمی کنه اما فکر کنم شل شده!؟ بعد انرژیم کم میشه!؟ دوست ندارم تو تخت بخوابم!؟ /: