باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

عشق یا تصاحب

من چند روز است با کامنت هایی که گرفتم به عشق فکر می کنم اینکه اگر عاشق باشی همان حس برایت کافیست و به فکر وصال نیستی و مقصد را وصال نمی دانی اگر غیر این باشد یعنی تو می خواهی دیگری را تصاحب کنی!

عشق اسیری نیست، عشق شکوه پرواز است، پرواز دو پرنده در کنار هم نه در قفس کردن همدیگر. من این را مطمئن هستم.

با این حرف ها انگار حتی حافظ هم عاشق نبوده است او هم به دنبال وصال بوده است در خیلی از شعرهایش از آرزوی وصال می گوید! شاید البته بعد به آن درجه رسیده باشد.

شاید عشق هم مثل هر چیز دیگر درجه دارد اول می خواهی تصاحب کنی بعد کم کم راضی می شوی به رضای معشوقت بعد کم کم می فهمی خود عاشقی گنج گرانبها بوده است و معشوق بهانه ای برای رسیدن به حس عاشقی!

یک شعر هم از شاعری خانم می گذارم که البته برای عشاقی است که رابطه با هم دارند نه آن ها که از هم دورند.

پنجه در افکنده‌ایم
با دست هامان
به جای رها شدن
سنگین سنگین بر دوش می‌کشیم
بار دیگران را
به جای همراهی کردنشان
عشق ما
نیازمند رهایی است

نه تصاحب
در راه خویش
ایثار باید
نه انجام وظیفه


نظرات 3 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 11:02

چقدر این پست خوب بود
منم عشق را در تصاحب و وصال نمیبینم
به همین عاشقی دلخوشم

خیلی خوبه این طورید

یک مرد سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 10:01 http://Whiteshadow.blogsky.com

در پاسخ به کامنتت باید بگم خوب جنسیت و سن خیلی مهمه.

آره خوشبختانه سنم بالا رفته دیگه کمتر پیشنهاد بهم میشه جوون ترا بهم میگن شوگر مامی!

غریبه سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 09:21 https://eghareh.blogsky.com

واو بچه مون عاشق شده

دیشب یه خوابی دیدم با خانواده داشتیم سوار هواپیما می شدیم یهو خدمه ی پرواز خانواده م رو پیاده کردند من موندم تو پرواز بعد هواپیما اومد بلند بشه این قدر مشکل داشت تکون تکون می خورد بقیه مسافرا می گفتن چیزی نیست ولی من از خواب بیدار شدم تو خواب و بیداری بودم که یکی انگار بهم گفت عشق رو تو خانواده ت بجو از صبح دارم فکر می کنم خوب چگونه آخه اونا که همکاری نمی کنند کوچکترین کاری که می کنند غرش رو میزنند یا منت می گذارند یا قهر می کنند یا حق به جانبن و حرف خودشون رو قبول دارن آخه من از دست اینا چی کار کنم؟! خسته شدم این قدر باهاشون کشتی گرفتم و کلنجار رفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد