باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

آموزش و آزادی و اختیار

در آزمایشات روانشناسی ثابت شده است هر چه آموزش و پرورش با آزادی و اختیار بیشتری برای دانش آموز توام باشد دانش آموز در یادگیری و نهادینه کردن پیام های آموزشی موفق تر است هر چه کنترل و اجبار و سرزنش و توبیخ بیشتر باشد دانش آموزان کم رغبت تر به کار هستند و از زیر کار در می روند  و تنبلی می کنند این در مدیریت در محل کار هم ثابت شده است البته این مستلزم این است که معلم یا مدیر خود از مشکلات روانشناختی رنج نبرد و دلی واقعا از مهر داشته باشد در جامعه ی ما که اکثرا بغض دارند انجام این کار خیلی سخت خواهد بود لازم است انسان های بالغ درستکار به کار گمارده شوند!

مجبوریم!

طبق بازخوردی که از صبح گرفتم و حال خودم که دل درد شدم الان با شال بستمش، فکر می کنم اکثرا به این حکومت تن داده اند و مجبوریم همین جوری زندگی کنیم!؟

حکومت هم اگر به قول دوستی از خودش شروع کرد و قانون و عدالت رو اجرا کرد ما باهاش راه میایم وگرنه مخالف می مونیم اما خوب زورمون نمیرسه سرنگونش کنیم!؟

شاید هم باید مهاجرت کرد ولی به کجا بریم!؟ آواره ی کجا بشیم!؟ آدم دلش تنگ میشه، واسه مردم، واسه خاک، واسه هوا، واسه گل ها و درخت های مشهد!؟

اجبار

دیدید وقتی آدم رو مجبور می کنند یه چیزی توی آدم بیشتر میل به انجام اون کار پیدا می کنه؟!

الان هم من چند روزه به خاطر برف و سردی هوا مجبور شدم تو خونه بمونم دیگه به حد دیوونگی رسیدم دلم می خواد برم بیرون ولی می ترسم سرما بخورم الان منفی 11 درجه است!؟

حالا روزای معمولی هفته به هفته از خونه بیرون نمی رفتما!؟ نمی دونم این چیه دیگه!؟ ولی دارم دیوونه میشم شاید برم تا تو حیاط

کودک درون

من فهمیدم بسیاری از مشکلات من از مجبور کردن خودم یا لجبازی با کودک درون خودم ایجاد شده است!

نمی دانم این کودک درون ساز و کارش چگونه است اما خیلی قدرتمند است و ناراحت بودن خود را به شکل بیماری هایی که دارو رویشان اثر ندارد نشان می دهد.

کتاب های خودیاری برای بهبود کودک درونم خوانده ام اما انگار کافی نبوده است باید خیلی صبر و مهر و حمایت به کودک درونم بدهم چیزی که در کودکی از من دریغ شده است!

دیروز مادرم می گفت دوران فرزندسالاری شده است گفتم اگر فرزندسالاریست چرا تمام فرزندان حالا که بزرگ شده اند این طوری شده اند!؟

پرهیز اجباری

نمی شود به آدم ها به اجبار پرهیز داد!

نمی شود یک نفر را به زور پرهیزگار کرد!

درست است که گفته شده است از مال پرهیز کنید از رابطه جنسی خارج از خانواده پرهیز کنید از زیاد خوردن و خوابیدن پرهیز کنید و ....

اما نمی شود به کسی که میل به تجربه و انجام یک چیزی را دارد به زور پرهیز داد که این کار نتیجه عکس می دهد.

اتفاقا باید گذاشت آن آدم تجربه کند ببیند شادی و رضایتش در گرو آن چیز نیست!

این ها مثل اسباب و وسایل رشد است یک نوزاد را اگر در موقعی که شیرخوار است از شیر بگیری رشد روحی و روانی اش مختل می شود همچنین نمی شود به یک نوزاد الفبا یاد بدهی چون که مغزش هنوز آن قدر رشد نکرده است که خواندن و نوشتن بیاموزد حال هر چه فشار به نوزاد بیاوری باعث زیان به نوزاد خواهی شد!؟

برای هر چیز یک سن و یک بلوغ وجود دارد این ثابت شده است. لطفا بگذارید دیگران تجربه هایشان را بکنند نظاره گر نباشید راهنماییشان کنید نکاتی را یاد آوریشان کنید اما مجبورشان نکنید چیزی که هنوز به درکش نرسیده اند را دنبال کنند چون نتیجه نمی دهد!