باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

پر پر

زدم تلویزیون ماهواره، داشت عکسای جوونایی که دو سال پیش بعد از مهسا شهید شدن رو نشون میداد مادراشونم زجه می زدن تازه گفت از الان شروع کردن به بازداشت مخالفین، بی خودی این جوونا پر پر شدن فکرشم سخته چه برسه به اینکه اتفاق بیفته و اون جوون بره زیر خاک، الکی الکی و مردم ایرانم عین خیالشون نیست یه روز یه واکنشایی میدن که آدم میگه داره انقلاب میشه یه روز همه سر و صداها می خوابه می گی نه بابا انقلاب نمیشه!؟ به هر حال اینا رو دیدم داغون شدم!

خودمم چند روزه سفکسیم می خورم قرصای ویتامین و آهنم هست هنوز گلوم گاهی می سوزه و پریودم البته کم شده، نمی دونم پریود بود یا عفونت من که آنتی بیوتیک خوردم!؟

امروز خونه تنهام، همه رفتن صفاسیتی، حس غریبی دارم، دلم می خواد بخوابم ولی موقع خواب نیست!

ای کاش مرده بودم!


بعدنوشت: خیلی بی حوصله شدم دیگه حوصله ندارم پشت سر مردا هم بدشون بگم! دیروز با خودم گفتم چند وقته خیلی خوبم امروز این طور شدم!؟

قاعده و قوانین بازی

دیروز داشتم شبکه های تلویزیون رو بالا و پایین می کردم یهو آقای عباس معروفی نویسنده رو دیدم داشتن می گفتن که هر کاری قاعده و قوانین داره عشق، شعر، رمان و ... باید این قاعده ها و قوانین رو یاد بگیری تا موفق بشی!

خوب من فکر کنم برای این موفق نمیشم که همه ی کارها رو می خوام به سبک خودم انجام بدم و به نظرم میاد قاعده ها و قوانین دست و پای آدم رو می بنده!

ولی دیگه سنم خیلی رفته بالا واسه اینکه شروع کنم قاعده ها و قوانین رو یاد بگیرم! راستش وقتی کاری رو به سبک خودم انجام میدهم هم نتیجه ش جوری نمیشه که به دلم بشینه!؟ خودمم سرخورده میشم!

بیا با هم بنویسیم!

حوصله ام سر رفته! قندشکنم وصل نمیشه!؟ توی سایت کارزار دو تا کارزار داره امضا جمع می کنه واسه رفع فیلترینگ، خواستید امضا بدید! یه کارزار عجیب از طرف یه آقایی درست شده که درخواست کرده خانم ها هم برن خدمت وظیفه، منتها به شکل امریه!؟ ما می گفتیم آقایون رو چرا مجبور می کنن برن خدمت وظیفه؟! این رو مثل خیلی از کشورها دلبخواهیش کنن! حالا می خوان دخترها رو هم مجبور کنن!؟ کلی هم امضا جمع شده!؟ بعد میگین چرا میگی ایرانیا فلانن!؟ خوب هستن دیگه همه کارشون عوضیه!؟ من که رای ندادم چون کاملا معلومه آقاهه از روی لجش که خانما دنبال برابری هستند این کار رو کرده!؟

دیگه از چی بگم؟! نمی دونم تازگی چرا تا غذا می خورم حس سیری دارم از یه طرف گرسنه ام ها ولی از یه طرف معده ام جا نداره!؟ گفتم نکنه تومور تو معده ام در اومده جایش رو تنگ کرده!؟ حوصله ی دکتر رفتن و آزمایش دادن ندارم، این قدر زورم میاد برم دنبال این کارا که چی!؟

اون درد معده ام که مثل زخم چاقو بود بهتره، خیلی کم، با شدت کمتر درد می گیره بیشتر فکر کنم عصبیه ولی من آلورا و آناناس خوردم تو اینترنت نوشته بود برای معده خوبه، کلا هم دو تاش آرامشبخش اعصابه!

دیگه از چی بگم؟! چند روزه اگر قندشکن وصل بشه یوتیوب میرم کانال استاد کاکاوند، خیلی قشنگ و دلنشین شعر می خونن و اطلاعات وسیعی در مورد ادبیات فارسی دارند آرشیو عالی درست کردند، به خصوص دلت اگر گرفته باشه بری غزلی از حافظ گوش بدی دلت باز میشه، پیشنهاد میدم حتما دنبالشون کنید!

امروز با خودم گفتم چقدر دلم واسه ی عشق تنگ شده، ای کاش دوباره عاشق بشم اما با خودم گفتم دیوونه شدی کم سختی و مصیبت از عشق کشیدی؟! ولی آخه نمی دونم چه جوری دلم رو زنده کنم!؟ تازه من که همیشه اولش عاشق میشم وسطش ولش می کنم چه کاریه خوب!؟ خلاصه که وسوسه شدم! 

گفتم وسوسه! امروز تو شبکه ی ماهواره ای مسیحیان، یه سخنرانی در مورد وسوسه دیدم، میگفت هر چی در ایمان جلوتر برید وسوسه ها سخت تر میشه اما خدا هیچ وقت خارج از تحملتون نمیزاره وسوسه بشید و همیشه راه فرار براتون میزاره! یه جمله ی کلیدی هم گفت، اینکه ببینید پشت هر وسوسه ای چی هست یعنی چی در شما باعث میشه فلان وسوسه بیاد سراغتون، ما که از اول وسوسه ها رو سرکوب کردیم برای همینم روان و  بدنم بهم ریخته البته فکر نمی کنم فرار کردن از وسوسه هم راهش باشه باز شدیدتر بر می گرده، من امتحان کردم گفتن پناه بردن به خدا هم چاره نیست، بهش بگی برو بابا ولم کن بهتره!

واقعا می خواد جنگ بشه؟!

الان تو ماهواره داشت مردای جوون اوکراینی رو نشون می داد که از جنگ فرار کردن، مثلا یه آقایی رو نشون داد که پیانیست بود مریضی هم داشت، دختر و خانمش به آمریکا پناهنده شده بودن، می خواست بره پیش اونا، آخرشم رفت ولی خیلی ستمه زن ها بچه ها از کشور بتونن برن اما مردها باید باشند و برن جنگ!؟

بعد یعنی الان جنگ بشه تمام این پسرایی که سربازی نرفتن و معافیت تحصیلی داشتن مثل داداش من، باید برن جنگ؟! حالا داداش من از بچگیش عاشق تفنگ و شمشیر بود بعدم همه ش  با کامپیوتر بازی های جنگی و خونی می کرد ولی بره جبهه؟! نمی تونه! اصلا هیچ کدوم از پسرهای این دوره و زمونه مثل قدیم نیستن رشدشون که ندادن پر و بالشون که ندادن تو مدرسه و دانشگاه هی خردشون کردن، برن جنگ مرده شون بر می گرده! نشون به این نشون که این چند سال هر وقت تظاهرات شد و گرفتنشون بیشترشون تو دادگاه ها حاضر شدن بگن پشیمونن، اینا طاقت ندارن تو شرایط سخت قرار بگیرن وا میدن!؟

باید بشینیم دعا کنیم جنگ نشه، نه ایران، لبنان و سوریه هم نشه، خوب رژیم ایران که داره فرو می پاشه چرا اسرائیل هی می خواد جنگ درست کنه؟! تا حالا چند بار ایران رو تحریک کرده، آخه اون فسقل جا و یه مثقال جمعیت چه جوری می خواد زورش به این همه آدم برسه؟! ایرانی های مخالف نظام درسته که با نظام مخالفن اما همه شون که طرفدار اسرائیل نیستن، اسرائیل خودش دستش به خون آلوده است!؟

جانوری به نام آدم

امروز داشتم روی یوتیوب می گشتم یک برنامه از شبکه های ماهواره ای مربوط به دو سال پیش دیدم که مجری با یک حالت که من رو به تهوع میاورد در حال مقایسه نیروی نظامی ایران و اسرائیل بود!؟

واقعا آدم ها چرا این جورین؟! هر چی می گذره بیشتر می فهمم که آدم ها چقدر بدند!؟ دیگه نمی خوام با هیچکس در ارتباط باشم و برای هیچکسی کاری بکنم!؟ قیافه هاشون رو درست می کنند اما درونشون لجنه!؟ هر کی هم بیشتر به قیافه ش می رسه انگار درونش لجن تره!؟ دیگه هم این شبکه رو نگاه نمی کنم!؟


بعدنوشت: نمی دونم چرا مثل سابق، احساس نفرت و بیزاری توم نمی مونه! میاد و میره!؟ من آرومم، هر چه آدم ها لجن و خطرناک باشند بازم پشت بهشون نمی کنم!